داشتیم شام میخوردیم چون برادرزاده م شام نمیخورد بابام به شوخی گفت شامتو بخور لاغر بمونی شوهرت نمیگیرنا یهو برگشت گفت اقاحون این دخترت تپل من تو عمرم ندیدم برای این خواستگار بیاد بعد جفت عروسامون بهم نگاه کرذن و بمن پوزخند زدن شما بودین چیکار میکردین درضمن برادرزاده م ۱۰ سالش بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏