2777
2789
عنوان

بدتریییین سوتی ک دادی چی بوده😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 265136 بازدید | 1888 پست
داداش چطوری میشه اینجا پیام گذاشت؟

الان چجوری پیام گذاشتی؟

با ریتم بخونین🤭❤                                     پا به پای کرشمه هات اومدیم از اون سر شیراز💃 جون ما این دفعه پنهون نشو زیر چارقدت باز🖐🏻🙈 وای خدا این دخترو هوش از سروم پرونده دیگه🤤 یه نظر حلاله تابی تو دلم نمونده دیگه🤌🏻🙈💋 دخت شیرازی ناز و طنازی😍 چارقد گل گلی تو چی میشه نندازی👰🏻‍♀️🖐🏻 تو مث شراب شیرازی پر رازی عزیزُم🥂🎶هر چی دلربایی تو بلد بودی رو کردی یارُم💃🤭 بخدا خسته شدم تموم شده صبر و قرارُم😣 دخت شیرازی ناز و طنازی😍💃چادر گل گلی تو چی میشه نندازی🙈.................

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

برق رفته بود

پکیجا خاموش شده بود و خونه یخ شده بود...

شوهرم شروع کرد به غر زدن که بخاری برقی بابات اینا که خونمون بود چرا تو اسباب کشی دادی به پدرت ببره؟الان روشنش میکردیم گرم میشدیم ...یخ کردیم تو این سرما

حالا بابتش باهام دعوا افتاده بود و چه حرفای بدی هم که زد و کلی حرص خورد و فک زد منم ساااااکت گوش دادم وقتی ساکت شد گفتم بخاری برقی رو وقتی برق نیست میخواستی به کجا بزنی روشن شه؟

ایشونم یه نگاه طولانی کرد و کلا تو افق محو شد

تقریبا ۱۳، ۱۴ سال پیش رفتم درمانگاه نزدیک خونمون واسه لیزر موهای زائد وقت بگیرم، خانوم دکتره گفت اگه میخوای نتیجه ی بهتری بگیری بیا مطب خودم دستگاهمون بهتره و زودتر حواب میگیری، فقط به درمانگاه نگو من چیزی گفتم و بگو وقت نمیخوام منصرف شدم. منم اومدم از اتاق دکتر بیرون، منشی گفت چی شد وقت بذارم؟ گفتم دکتر مرد ندارید؟ ( نمیدونم چی شد یه لحظه هول شدم، مثلا رو این حساب که دکترای مرد حاذق ترن و بهترن😐) گفت نه نداریم گفتم پس ممنون نمیخوام، دیدم که چشاش گرد شد، گفت همه میخوان دکتر لیزرشون زن  باشه ، شما میگی مرد باشه. دیگه هیچی نگفتم و زدم بیرون . اون موقع مجرد بودم. فکر کنم با خودش میگفته این چش بود میخواست دکترش مرد باشه حتما 😖🤭😂

زنگ اخر بود دوازدهمی بودمبابا اومدم از پله ها بیام پایین نمیدونم چی شد همه یه پله هارو با استفاده ا ...

بگو من میشمممم

نصف دنیارا زن ها تشکیل دادند نصف دیگرهم زن ها به وجود اوردند و انگاه ان هارا بی ارزش میشمارند،،

من همین امشب خونه مادر شوهرم شام دعوت بودیم .بعد خیلی خسته بودم ،تا شامم رو خوردم ،مادرشوهرم گفت بازم بخور ،بکشم برات ،اومدم بگم نه ممنون دستتون درد نکنه ،گفتم نه ممنون ،نوش جونم😂😂😂😂آخه چرااااا

یه بارم سر کلاس ریاضی دبیر مونم مرد بود یه جزوه میخواستن بچه ها که فقط من داشتم بعد با اعتماد به نفس ...

😂😂کلاس هشتم بودم اون زمان معلم خانم تو مدارس شهرستان کم بود.مجبور بودن معلم آقا داشته باشیم.چهار پنج کتاب معلم آقا داشتیم.یه روز آخر زنگ بود و درس تموم شده بود آقا معلم منو صدا زد و اسم دو برادر رو گفت که هم فامیلی من بودن.گفت میشناسی گفتم نه گفت بزرگتره خیلی درش خوبه.حالا فکر کن شاید پسر عمویی کسی از فامیل شما باشه.منم که پسر عموهای خودم میشناختم.محکم و جدی گفتم اصلا اینا رو نمیشناسم.اومدم خونه برای مادرم تعریف کردم.یهو خواهر بزرگترم از کنارم رد شد و زد تو سرم.گفت اینا پسر عموهای مامان هستن.حالا جالبه پنج سال بعدش با داداش کوچیکه که پسر عمو ماماننم هست ازدواج کردم.دلم میخواد زمان برگرده بگم خوب میشناسمشون😂

دو هفته پیش مامانم ، خالم اینا رو شام دعوت کرده بود بعد شام برنج و مرغ پخته بود 

بعد سر سفره بودیم داشتیم شام میخوردیم که من بودم و بابام و مامانم و آبجیم و خالم و شوهر خالم و دوتا دختر خاله هام 

که یهو من سر سفره به مامانم گفتم سینه داری؟ چون تو ظرفی که جلوی من بود سینه مرغ  نبود 

اصلا خیلی بد بود 😂

MAFIA PLAYER                                                                میشه برام دعا کنید که دوباره سلامتیم رو به دست بیارم من هنوز سنم خیلیی کمه که درگیر بیماری بشم                                        اگه صلوات فرستادید یا دعا کردید بگید که منم براتون صلوات بفرستم
😂😂

منم سوتی بچیگم بگم سر همین خوب نشنیدن.بچه بودم مامانم کلی گلیم که دستبافت خودش بود گذاشت تو فرغون که ببریم سر سراب بشوره .و نزدیک خونه جای دیدنی کرمانشاه هست معروف به ساعت سنگی.همون سراب رفتیم و مامان شروع کردن گلیم شستن.اینم بگم خونه آب شهری داشتیم ولی مامان گلیم رو کنار رودخونه اونحا میشست.یهو دیدم مرد همسایه که رییس گلیم بافیه دیوار به دیوار خونه ما منو صدا زد و حرفایی گفت و از بس صدای آب رودخونه زیاد بود هیچی متوجه نشدم و طرف رفت.مامان گفت چی گفته گفتم گفته شام مهمان مایید.اصلا نمیدونم فازم چی بود.ولی احتمالا کلاس ابتدایی بودم.دیگه مامان بنده خدا گلیم ها رو شست و کل پیراهنش خیس.منم هی میگفتم شام بریم خونشون.بعد مامان گفت باشه عجله نکن.رسیدیم خونه.اون موقع نه تلفن ثابت بود نه موبایل مامان نردبان گذاشت رو دیوار.اینم بگم اون خانمه هم کار داشت نردبان میذاشت با مامان حرف میزد.خلاصه مامانم رفت رو نردبان و با زن همسایه شروع کرد حرف زدن.دیگه همسایه گفته بود آره شوهرم امشب کرمانشاه میره و من تنهام.هواستون باشه شب با بچه ها تنهام.همین.

تو یه جمعی که موضوع صحبت در مورد گرونی بود میگفتن همچی گرون شده منم هیجان زده وارد بحث شدم گفتم واای ارره امروز خرید بودم، ک ی ری چقد گرون شده (کیوی)🤦‍♀️

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز