2777
2789
عنوان

بدتریییین سوتی ک دادی چی بوده😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 78304 بازدید | 657 پست
یه روز رفته بودم مغازه لباس فروشی :من:سلام آقامغازه دار: سلام خانم درخدمتم 😊من: ببشخید 😶(دوباره تل ...

خدا نکشتت از خنده رفتم😂😂😂

حالا راس گفتی یا الکی

هدف اول ندیدن سریال⬜️❎️✅️

با همسرم رفتم سوپری همسرم یواش ی چیزی بهم گفت از شدت خنده خودم رو خیس کردم گند زدم توی سوپری در کل همسرم عاااالی خیلی پایه خرابکاری می‌نشستم پشت موتورش با سرعت بالا توی چمران موتور رو توی حرکت می‌خوابند روی زمین زانومون می‌خورد به زمین جفتمون بچه بودیم من ۱۷ سال اون ۲۲ سال برا شوخی و خنده و اذیت میرفتیم توی فروشگاه رفاه یواشکی کلی شکلات و خوراکی می‌خوردیم پول نمی‌دادیم خیلی عادی میومدیم بیرون باهم سیگار می‌کشیدیم می‌پریدم داخل باغ ها کلی میوه می‌خوردیم فرار میکردیم کاری نبود که نکردیم باهم لذت دنیا رو کنار هم بردیم 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دوران پیش دانشگاهی بودم همه هم تو صندلی های تک نفره می نشستیم بعد کیفامونو هم از پشت صندلی آویزون می کردیم یه روز قبل اومدن دبیر خیلی فکرم مشغول بود یهو به خودم اومدم دیدم دستم تو کیف نفر جلویی هست دارم با وسایلش ور میرم طرف هم چپ چپ نگام میکنه خیلی خجالت کشیدم

اره فقط اون شب نزاشت بیام خونه فکر کن جلوی رفیقام رفت برام بالش و پتو اورد گفت بفرما جایی که تا الان ...

سوتی دو شب پیشم جلو بچه هام.خواستم بگم میدونید این چند گرمه و چقدر قیمتشه؟ولی یهو گفتم میدونید این چند گرم قیمتشه؟خودمم جا خوردم

تو کلاس بودیم بعد معلم دفتر نمره رو داد که ببرم به کلاس دیگه بدم منم همینطور داشتم تو مغزم مرور میکر ...

دانشجو بودم وسط کلاس گوشیم زنگ خورد برای بار اول از کلاس اومدم بیرون ج دادم حالا مونده بودم از کدوم کلاس اومدم بیرون هر چیزی فکر کردم یادم نیومد چند نفر کنار در کلاس ها ایستاده بودن ازشون پرسیدم شما خاطرتون نیست من از کدوم کلاس اومدم بیرون یعنی خاک سیه بر سر من

چندین سال پیش که گوشی نبود تلفن خونگی بود داشتم قرآن می خوندم گوشی زنگ زد بجای اینکه بگم الو گفتم بسمالله الرحمن الرحیم ،اونم هم پسر عموی بابام بود که کمی لکنت داشت یه چیزی گفت من نفهمیدم فقط فهمیدم گفت به بابام بگم منم گفتم باشه میگم

من یه شب وقتی بچه بودم بین دومادمون و مادرم خوابیده بودم که تو شب دومادمون رو بغل کرده بودم هی میگفتم مامان خیلی دوست دارم بوسش میکردم 😅😅

زندگی کسی رو با کارهامون نابود نکنیم شاید سر خودمون اومد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792