از وقتی پدرش مرده همش به مادرش میگه ببین چی کم داری تو خونه بیارم هی میگه واست گوشت و مرغ میارم با اینکه دوتا یخچالشون پر از گوشت و مرغ و ماهیه بعد تو یخچال ما هیچی پیدا نمیشه. هروقتم میره خونش با دست پر چندتا کیشه خوراکی اینا میره بعد خونه ی خودمون دست خالی میاد.
الان از مراسما سی تا دونه رون مرغ تو یخچال مادرشوهرمه بعد واسه مهمونی اخر هفتشون که سی نفر میشن شوهرم گفت به مامانش اون مرغا باشه واسه استفاده ی خودتون من چندتا دیگه میارم مادرشم گفت باشه. بعدم کامل خرج مهمونی سی نفره رو انداخت گردن شوهرم.دم به دقیقه هم خواهرشو میبره مغازه خوراکی براش میخره بهش گفت خوراکی خواستی بدون پول(نسیه)از مغازه بگیر😭😭
بیرون رفتنی بهش مبگم کارتتو بده دوغ بخرم میگه برو از کارت خودت بخر پول زدم برات(پولی که زده ماهانه خودم بوده)میگم تو خونه هیچی نیستمیگه نباشه من که خونه غذانمیخورم(از وقتی باباش مرده خونه مادرش ناهار شام میخوره) .امشبم کلی کباب گرفت واسه خانوادش و خانواده ی پدربزرگش .
شوهر من یه کارگر سادس بعد برادرشوهرام درامدشون عالی اونا بازارین یکیش ماهی ۱۵۰ درمیاره