2777
2789
عنوان

دارم از حرص می‌ترکم

69 بازدید | 5 پست

سلام شبتون بخیر . من حدود ۳ ماهی میشه که نامزد کردم اما نامزدی نه به معنای عقد یا نشون؛ بیشتر در مرحله آشنایی محسوب میشه رابطمون ولی خب چون فامیل نامزد می‌دوننمون تا مراسم بگیریم و رسمی تر بشه همه چیز.

مشکلی که اخیرا باهاش برخورد کردم این هستش که ایشون از همون اول خودشون گفتن که هر جا رفتم و هر کاری کردم اطلاع بدم و گفتن که خودشون هم هر جا برن هر کاری کنن اطلاع میدن و چون طبق این عمل کردیم من خیلی به این روند عادت کردم اما اخیرا چند باری میشه که من یهو باهاشون تماس می‌گیرم و تازه متوجه میشم که ایشون بیرون هستن یا یک بار من حین مکالمه با یکی از اعضای خانوادشون متوجه شدم که ایشون بیرون هستن و اینکه کجا هستن هم فهمیدم اما بعد که از خودشون پرسیدم بیرونی گفتن تازه چند دقیقه ای هست که رفتن و مشخص نیست فعلا کجا میرن در حالی که من یه ساعت قبلش حین مکالمه با همون فرد خانوادشون متوجه شده بودم بیرونم ولی گذاشتم روی حساب اینکه یادشون رفته بوده اطلاع بدن و برای همین این طور گفتن اما حالا که می‌بینم داره تکرار میشه دارم اذیت میشم واقعا از طرفی آدم گیری هم نیستم که فکر کنید سر اون نگفتن؛ هرجا خواستن برن فقط گفتم خوش بگذره. حالا تصمیم خودم بر این بود که برای اینکه یه طوری وانمود نشه که خیلی حساس شدم و انگار می‌خوام کنترلشون کنم خودمم یکی دوباره که رفتم بیرون حین مکالمه تازه بگم بیرونم و اگر پیگیر شدن که چرا از قبل نگفتم منطقی بگم چون اخیرا بهم اطلاع نمی‌دادی گفتم شاید حتما دیگه اونقدر برات مهم نیستش و ... 

ممنون میشم شما هم خواهرانه من رو راهنمایی کنید هم در این زمینه هم اینکه کلا در شرایط این طوری بهترین عکس العمل که خیلی منطقی باشه و یهویی و بی فکر نباشه چیه🌹

اره توهم همینکارو بکن

قرار نیست هرجا میری اطلاع بدی که

خداجونم بغلم کن🍃❤️ من همونم که صدبار توبه شکستم و بازم برگشتم و تو پذیرفتیم💙 صبور باش که اعجاز صبر، هم یعقوب به وصل یار رسانید هم زلیخا را 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید ولی واقعا اینجور آدما که میگن هرجا رفتی بهم خبر بده 

بدم میاد متنفرم .

خب که چی چرا ؟ که چی بشه مثلا؟ تازه اونم حتی نامزد رسمی هم نیست میخواد کنترل کنه وای به حال روزی که رسمی باشه

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

هر جا برید چرا خبر بدید اخه😬

منم مشکلی با نگفتن ندارم ولی چون اصلا خودش گفت که اطلاع بدیم و خیلی ام عمل کرد بهش واقعا عادت کردم میگم اگر قراره تغییر رویه بده منم دیگه نگم پس یهو اطلاع بدم علتم پرسید بگم خب دیگه نمی‌گفتی خودتم گفتم شاید مهم نباشه خیلی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز