اخه ب من چ ک مادرمن تو ازدواج نکردی تو جوونیت
هم ب خودت نداری دادی هم ما
بخاطر ما بود یا خاستی آقا بالاسر نداشته باشی؟؟؟
هرچی بود تصمیم تو بووود
الان ک نباید سرمن منت تنها بودنتو بزاری
اواخر عقدمه وقتی میگم نرم کمک شوهرم بعد عروسی باید گشنگی بکشم وقتی میگم کلی قرض داریم وقتی میبینی همچی رو دوش شوهرمه درجواب من نباید بگی مادرتو تنها میزاری بری؟؟؟؟؟؟؟؟
بفکر زندگی من نیستی تو؟؟؟؟؟
اوضاع مالیمونو نمیبینی؟؟؟؟؟
دیشب اومدم الان باهام تو قیافست
خو خودت گفتی بیا کاراتو بکن دو یه روزه برو الان میگی ده روز بمون
الان میگی خاهر برادرت همش علاف منن؟ مگ تو نبودی ک از این شهر فراریمون دادی مگ تو نبودی ک گفتی بچه ی من این دوتان مگ تو نگفتی من زمین گیر شدمم نمیخااام تو بیای بالاسرمن
مگ تو نبودی ک این حرفارو جلو عروست و شوهرم بهم گفتی؟؟؟؟مگ شوهرمو از این شهر فراری ندادین؟؟؟؟
الانم میدونم منو نمیخای فقط میخای تنها نباشی
این حجم از خودخاهیت ک میگی از خودت بزن کنار من باش واس من سنگینه مگ مادرا ب فداکاری معروف نیستن؟؟؟؟ چرا نمیزاری بی دردسر برم پی زندگیم؟؟؟
من از خانواده ی خودم بکشم
از خانواده ی شوهرم بکشم
یا از تورم و مشکلات مالی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دیگ واقعا دلم میخاد بمیرم و این حجم دردو تحمل نکنم