نه از روی دلسوزی بوده ازش تشکر کن
من ناراحت نمی شم🙂
هر چی کمک کنند ، اوکیه
شوهرم هم از خداشه
البته تک فرزندم ، شاید شمارو نتونم درست درک کنم
مطمئن باش خواهرت هم اصلا فکرش رو هم نمی کنه که تو ناراحت میشی
حالا با کم تجربگی یه چیز میگه
تو هم با لحن صمیمی بهش بگو که این و به من میگی ناراحت نمیشم ولی جای دیگه نگو
شاید یاد بگیره باشما اینطوری شوخی نکنه
چقد اخلاقت بده 🙄
اوایل زایمانتو و حساسی
پدر مادر دلسوزن خواهرم محرم راز
خوشبین باش
عزیزم من چیزی غیر ازعشق ندیدم مغرورنباش مادراهم نخوددهنشون خیس نمیخوره قصدی نداشته دهنش قرص نیس خواهرت فهمیده نه به مامان من مسافرت بودم کلید دادم خونم سربزنه بخجالم پربودوسیله گرفت برد خونشون خونش چیزی بگیرم راضی نیست بگم چیزی بخربیارچون خودم سختمه برم خرید کرایه ماشین ازم میگیرع درحالی که راحت می‌تونه باتاکسی بیاد خودش همش پیاده میاد خونم ازهرفرصتی برای گرفتن هرچیزی ازم استفاده میکنه تازع وضعشم خوبه دوماه خونمون بودواسع نقاشی ساختمون یدونه نون نخرید چون دوستمون ندارع پولمون براش مهم نیست
حالا خودت مادری متوجه میشی به مرور
مادر حتی اگه بچه‌ش تو کاخ هم باشه باز نگرانشه
حتی اگه هر روز خاویارم بخوره بچش باز مادر فکر میکنه کمه
پس به دل نگیر مادرا فقط نگران بچه هاشونن
ولی عجب مادرشوهر خوبی داری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز