یه خانمی تو محل کار همسرم هست که از قضا همکلاسی هم هستن باهم... و خب تو اون اداره هم باهم خیلی رفت و آمد دارن سر یه قضیه ای حرفش شد شوهرم یهو ازش دفاع کرد منم به شوخی گفتم من اصلا از قیافه خانمه خوشم نمیاد و فلان یهو شوهرم جلو یکی دیگه از همکاراش گفت خانم... خیلی هم قشنگه😑خلاصه من از اینجا حساس شدم دیگه دانشگاهم که شروع شد جزوه گرفتن و تمرین فرستادن و ضبط صدا و غیبت و اینا شروع شد و تویه کلاس پمج نفره سه تا پسر دوتا دختر همسر من فقط با این خانم تبادل اطلاعات میکنه بهشم گفتم گفت همکاره بهم نزدیک تره😑ولی خب دختره دیگه مسخرشو دراورده ساعت دوازده شب هشت عصر دم صبح هرموقع وقت کنه پیامک میده یا زنگ میزنه اوایل هم اداری صحبت میکرد جدیدا صمیمی تر حرف میزنه شوهرمم هی میگه بیا یه قرار بذارم بریم باهم بیرون باهاش آشنا شی بفهمی دختر خوبیه حساسیتت برداشته بشه ولی من نمیدونم چرا اصلااااا ازش خوشم نمیاد و علاقه ای هم ندارم برم ببینمش یا باهاش اشنا شم چون میدونم نمیتونم باهاش ارتباط خوبی بگیرم یه موقع یچیز میگم شوهرم حجالت زده میشه جلو همکارش😂من دیگه هیچ واکنشی نشون ندادم گفتم همسرم حساس میشه لج میکنه متقابل منم اذیت میکنه تو دانشگاه و اینا
حالا با این اوضاع بنظرتون من حساس شدم یا چیزی نیست؟
صرفا رابطه همکار و همکلاسیه😂