ای دغل کار
یاد خاطره ای از دوران ابتدای ازدواجمون افتادم
روز مادر بود
اون برنامه ای نداشت
من شاغل بودم گفتم میخوام برا اولین سال که از مامانم جدا شدم براش یه تیکه طلا بخرم
برا مامانت تاپ ش ورت ست خونگی
آقا بهش برخورد چرا برا مامان خودت طلا برا مامان من لباس
گفتم لطفم بود حالا که این قدر متوقع و طلبکاری هیچی براش نمیخرم
دیگه عاقل شد