2777
2789

قبول کنید وقتی ازدواج میکنید و میرید خونه خودتون برنامه خواب برنامه صبحانه و ... تغییر میکنه.

واقعا من زخم خوردم😑

ابجیم هر هفته از چهارشنبه میومد تا جمعه میموند

امتحان نهاییم داشتم

اونم دوتا بچه داشت،و برنامه خوابم تغییر میکرد چون درسام فشرده بودن شبا تا دیروقت باید بیدار میموندم ولی اونا باید لامپ و خاموش میکردن و میخوابیدن،صبحا باید صبح زود پا میشدم چون تاریک بود لامپ رو روشن میکردم ولی اونا خواب بودن

وقتی هم بیدار میشدن حداقل نمیگرفتن بریم تو حال یا پذیرایی باشیم تو همون اتاق من میموندن و فقط برای شام و ناهار میرفتن بیرون،حتی درس بچه هاشم تو اتاق من میداد و همشم جنگ داشتن سر درس کتک کاری میشد😖

اتاق دیگه ای نداشتیم تو اتاق من میموندن

واقعا گاهی اوقات فکر میکردم چرا باید هر هفته بیاد اونم وقتی اخر هفته واسم خیلی مهمه

من عاشق خواهرم و بچه هاش هستم ولی این هرهفته اومدن واقعا رو مخه

اگر امضام رو خوندی واسم صلوات بفرست تا رسالت زندگیم رو پیدا کنم.

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

کاش این متاهل ها بفهمن محل مسافرت اونا محل زندگی ماست. با بچه نریزن سر بقیه 

یک روز بر گونه این مملکت یک بوسه وبالای سرش یک یادداشت می گذارم و می روم:"آنچنان زیبا خوابیده ای که دلم نیامد بیدارت کنم..."

مامان من مریض بود من وقتی خونه بابام بودم باید غذای خوب هم واسه خواهرم و شوهرش درست میکردم وگرنه بهشون بر می‌خورد وقتی هم خودم ازدواج کردم و مامانم فوت کرد ، دیگه خواهرم زحمتای منو کلا یادش رفت ، حتی یک روز هم بچه منو نگه نداشت 

کاش تصویرت نفس می کشید مادر

حق داری منم خواهر کوچیکم تازه کنکور داده همیشه تو اتاقش بود و درس میخوند ما کمتر میرفتیم خونه مامان بابام وقتاییم که میرفتیم بهش میگفتم در اتاقشو‌قفل کنه که پسرم‌نتونه بره تو و با گوشی و نقاشی سرگرمش میکردم که شلوغ کاری نکنه انقد کم‌میرفتیم‌بعضی وقتا خودش زنگ میزد میگفت بیا خونه الانکه دیگه دانشگاه قبول شده هر پنجشنبه بعد از کار میرم شنبه صبح برمیگردم میرم سرکار 😁

تو ازدواج کردی نرو افرین درس بگیر

من بچه اخر بودم اختلاف سنیمونم تقریبا زیاد بود برای همین بیشتر این مسئله رو تجربه کردم

اگر امضام رو خوندی واسم صلوات بفرست تا رسالت زندگیم رو پیدا کنم.

خوب بهش بگو. من اصلا درک نمی کنم اون دخترهایی که شوهر می کنند ولی هر روز خونه مدر و مادرشون هستند

دیگه خیلی سال هستش از اون سال ها گذشت 

اگر امضام رو خوندی واسم صلوات بفرست تا رسالت زندگیم رو پیدا کنم.

تو خواهر همون دیشبی هستی که تاپیک زده بود از خواهرم باید اجازه بگیرم

😂😂🤣🤣

دیگه خیلی سال هستش از دبیرستانم گذشت تموم شد رفت

اگر امضام رو خوندی واسم صلوات بفرست تا رسالت زندگیم رو پیدا کنم.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792