سلام دوستان من مادر شوهرم بهم خیلی ظلم کرد
چند ماه پیش سه ماه تحمل کردم تاامشب که
فووران کردم وخودمو خالی کردم و به شوهرم گفتم
همراه با فحش به ننش و میدونم کار بدی کردم
دیگع بیشترازاین نتونستم سیاست داشته باشم
متنفرممم از خانوادش باهام کاری کردن هرصبح یواشکی
باگریه از خواب بیدار میشم چیکار کنم واقعا خستم
شوهرت چی گف
سعی کن بهش فکر نکنی هروقت کاراش اومد تو ذهنت با خودت بگو نباید بهش فکر کنم
خوب کاری کردی خودت رو خالی کردی بهت افتخار میکنم
من همیشه تو خودم میریزم و این بده
خیلی خوبه‌گفتی وگرنه مریض میشدی انقدر خودتو نخور اطرافیانت میفهمن عذاب وجدان گرفتی پدرتو در میارن
چندساله ازدواج کردی!؟ چندسالته؟ بچه هم داری؟
بیخیال حالا ک شده
خودتو سرزنش نکن
از این ب بعد هم هرچی میگه مادرشوهر جوابشو بده همونجا
نذار ب همسرت برسه
رابطتم کم گن
خوب اون چی گفت؟
چيكارت كردن؟
کار خوبی کردی هیچوقت سکوت نکن این سکوت شاید چندبار بخاطر احترام و... باشه ولی بعدش میشه دق باعث میشه هرکسی هرطور بخاد باهات رفتار کنه توام فقط بریزی تو خودت و فردا بترکی. ای دوره بزرگی ب عقله و نه ب سن. اونم مادرشوهر جماعت ک دیگه نگم برات
متوجهم و کاملا درکت میکنم گلم
اول بذار چند ساعتی بگذره
بعدش مثل یک خانوم برو از همسرت عذر خواهی کن
چون بدی خانوادش هیچ ارتباطی ب همسرت نداره
دوما رو خودت کار کن
رو عزت نفست و ارتباط موثرت کار کن
سعی کن با خودت و خشم درونت رو ب رو بشی و بخاطر خودت هم ک شده با کارهای ک در حقت کردن کنار بیای و ازشون درس بگیری
خدا نکرده ام اس یا بیماریهای قلبی و جسمی میگیری یجا دیگه باید جلوی ادم سمی وایسی البته اگه از اول ادم سمی ،سمشو روت تخلیه کرد جوابشو بدی و نزاری زیاد بشه که منفجر بشی خیلی بهتره
ببین دیروز یکی از اشنا ی تیکه پروند منم جواب تیکشو دادم عین خودش نه حرص خوردم نه خودخوری ولی وقتی ایچی نگی اون شخص میفهما میتونه ازارت بده دفه بعدی بیشتر عقده هاشو روی تو تخلیه میکنه
