2777
2789

۲۵ سالمه دیگه خودمم میدونم اینده ای ندارم دوستامو میبینم ازدواج کردن راحت بچه دارن کلا زندگیشون راحته خدا همه چیو براشون ردیف کرد حالا من بچه طلاقو از اول عمرم زجر کشیدم و اواره بودم بابام جلو جلو از قبل تو حرفاش بهم گفته ک من ندارم جهیزیه بهت بدم بهش گفتم پس من چکار کمم گفت من از کجا بیارم درامدی ندارم....جدا ازین کدوم خونوااده ای اجازه میده پسرش دختریو بگیره ک پدر مادرش جدا شدن و جهیزیه ام نداره بهش ک فکر میکنم سرم درد میگیره چه جوری من میتونم ۵۰ ۶۰ تومن بدم یه یخچال بی کیفیت و به این فکر میکنم ک قراره چ سرکوفتاییو بشنوم....خودمم که وسط جنگو دعواهای مامانم نتونستم درس بخونم والانم دیسک کمرو گردن دارم گردن لعنتیم حتی یکم طرف که میشورم شروع میکنه به درد کردن هیچجوره ام خوب نمیشه دیگه....

خدایا عجلمو برسون مرگمو برسون من دیگه سیرم ازین زندگی قبل این‌که خودم تمومش کنم خودت تمومش کن حتی اگر زمان مرگم ۳۰ سال دیگست باقی مونده عمرمو بهم ببخش و منو ازین دنیا ببر که سیرم....

با اینکه منم دقیقا شرایط تورو دارم اما ۲۰ سالمه 

اصلا مثل تو فکر نمیکنم 

مادر پدر من جدا شدن مادرم با خرج کارگری بزرگمون کرده 

و من به این میبالم و یه پسر باید ع خداش باشه شوهر دختری باشه که خیلی زود بزرگ شد شرایط داشت اما بد نشد و سالم موند

درضمن کسی بخوادت به این چیزا فکر نمیکنه اجازه هم نمی‌ده خانوادش چیزی بگن

در واقع من خودمو کم از بقیه نمیبینم و نمی‌زارم کسی هم منو کم ببینه ☺️


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792