من دارم ازدواج میکنم نامزدم تبریز زندگی میکنه و منم میحوام ک برم اونجا
بابام میخواد ضامن وام من بشه داداشم صبح اول صبح میگفت ک اره وام و گرفتیم میریم وسایل میخریم بابا قسطاشو میده
از اولم گفنه بودم خودم پرداخت میکنم قسطاشو چه اینا بخرن چ نخرن خودم میدم قسطامو تا الان هم صفر تا صد خرجام با خودم بوده
بعدم گفتم بخرین میخواین خاور بگیرین بفرستین تبریز چ کاریه خودم از اونجا هرچی بخوام میخرم
گفت نه ک نه خودمون میخریم گفنم اوکی ۳۰۰ت وام و من همشو وسایل میخرم حالا ک اینو میگین گف نه اگ پسره ایرانی بخره مام ایرانی میخریم
اینا میخوان ۱۰۰ت برای من وسایل بگیرین بقیش و خودشون وردارن
ب پسره ۴تیک انداختن چوب و تی وی و یخچال و لباس شویی پسره بنده خدا شوک شده بود
گفتم وام میاد تو حساب من ینی مال منه
گفت پس ب بابا میگم ک ضامنت نشه
پسره ک شاهزاده نیس کل پولو براش خرج بکنیم
اینا اومدن خاستگاری فقطمن ۲۰ ت خرج کردم
مادرم وسایل و ظروف نداشت همرو خریدم شام خریدم صفر تا صددددد شیرینی میوه همرو خودم خریدم
تازه سر عقدم اینا هیچی ب من نمیدن خودم دارم جمع میکنم ی تیک طلا از طرف بابام بخرم برای خودم
من واقعا بی کسم برای ی وام چقد باید التماس بکنم رو بندازم
کاشکی شرایط درست بشه ضمانت و برش دارن