همش از موقعیت و شغل بابام میپرسه درحالیکه من ده ساله عروسشم،، نمیدونم هدفش چیه از این سوالا، حس خوبی ندارم اصن،، برادرم آسیب نخاعی شده سه ساله،، بیش از حد پیگیرشه هربار میرم خونشون میگه چیشد این دکتر چیکار کرد میتونه راه بره یانه،، یا میپرسه هزینه درمانشو پدر مادرت چجوری میدن،، حس میکنم طعنه میزنه بهم،،انرژی منفی میگیرم از این سوال جواباش،، بنظرتون هدفش چیه. چون در کل آدم بیخیالیه به مشکلات خودش،چرا باید پیگیر مشکلات من باشه؟؟
ب نظرم بد نیومد....شاید حساس شدی عزیزم
چندبار سرد و بی مفهوم جواب بده متوجه میشه
مثلا میخوان دلسوزی کنن
شاید دلش میسوزه
از دید مثبت نگا کن ی بار
میخواد سر صحبتو باز کنه
راستشو بگم الان فکر می کنه تمام خرج خانوادتون از جیب پسرشه زن نکبت تو هم راستشو نگو
رفت و آمدت رو کم کن
از هرچی مادرشوهره متنفرم
والا روز تولد و هر مناسبتی خودشو میزنه به مریضی ..کافیه روز مادر و تولد خودش بشه از ده روز قبل هی میگه اه
چون فضوله و دوست داره از همه چی سردربیاره
میخواد باهاتون همدلی کنه.
شاید میخواد واقعا حالشون رو بپرسه
بعضی وقتها بپیچون
مثلا خیلی محسوس برو سمت مسایل خودش
بگو اونا رو ول کن مثلا این اتفاق افتاده و خبر داری
یبار بگو ناراحت میشم همش یادآوری کنم خدای پدر و برادر منم بزرگه
هر چی پرسید فقط بگو خدا رو شکر تا ول کته
مادر شوهر گاو منم همینه
فقط از زندگی خواهر و برادرام و مادر پدرم میپرسه
سربالا جواب بده نصف بیشتر سوالاشو بگو نمیدونم خبر ندارم کم کم خودشو جمع میکنه
مادرشوهر من عینا همین طوره دلیلش اینه که از بدبختی خانوادم لذت میبره و آرزوشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز