کسایی که با خانواده شوهر زندگی میکنن توی یه ساختمان هفته ای چند بار میرین خونه همدیگه

گزارش زدم

جدیدا هرشب میریم

ماهی یبارم شام برادر شوهرو جاری اینا میان خونه مون

شوهرم به شدت از مامانش می ترسه و حساب می بره

من الان یکی از این بیچاره هام😐😑😑

اصلااااا قبول نکن 

تاکید میکنم نکن این کارو

من ده سال بودم .تو ی ساحتمان 

۱ بدون تلفن و اطلاع قبلی نرو . یاد بگیرن یه دفعه نیان ‌ اطلاع بدن حتی برای دنج دقیقه قبلش

۲ بدون دعوت یا اگه ازت نخواستن نرو . چ کمک چ غذا و چه همین طور سر زدن ...اگه خواستن برو .

برای شام و نهار هفته یکبار ، هر روز نرو یا دیر ب دیر هم نرو .از صبح تا شب نرو بمون . خسته بشن . برو و زود برگرد .

خیلی عادت نده هر چی خریدی یا پختی ببری . گاهی حوسی

دقیقااااااااااااا 

اگه خواهر شوهر برادر شوهر داری . سعی کن . هر دفعه یکی اومد شمام نری . هر موقع گفتن بری . دعوت کردن . 

شوهرت نره اونجا تنهایی . ساعت ها بمونه .

با هم برین .با هم بیاین

دقیقا همینطوره.منم ب اجبار هستم رفتارم این مدلیه بمن میگن خشک ولی بازم خدا رو شکر میکنم بینمون این حریم وجود داره.تا حالا نه من برا مهمونیام ازش کمک خواستم نه اون 

ما کمک هم میکردیم خیلی .

من خیلی کمک میدادم . ولی بدون اینکه بخواد هی برم تو‌دست و پا نه

اخه پولم نداریم خونه بسازیم رو خونه هاشون که اره خب شرایط هرکس فرق داره ولی یه بار شوهرم بهش گفت مامان ما  خودمون میریم شما اذیت میشی پات درد میکنه و اینه انقد عصبی شد که نگو کلی حرف بهمون زد که منو بگو به فکر شمام و نگرانتونم و اینا به غلط کردن افتادیم دوتامون ولی نمیدونم خب دوست ندارم دیگه تا تو اتاق سونو بیاد دیگه اون روز اکو قلب داشتم باید لخت میشدم اومد باهام تا تو اتاق من هنوز جلو مامان خودمم لخت نشدم اونجا هرچی گفتم روم نمیشه میگه هممون زنیم دربیار لباساتو مردم خجالتی

خداروشکر عروس خوبی داره مظلوم واقع نمیشه 

هواشو داشته باش که دست طبیعت به خوبی همراهیت کنه

خوب چرا قرآن خدا غلط میشه 

چقدر ترسناکه رابطتون 

یعنی تو خونت ی سفره مهمونی پهن نکردی ؟؟؟؟.دلت نمیخاد ی سفره بزرگ بندازی ؟؟؟.

وای چقدر بد قطعا اون حس خجالتی خیلی ناخوشایند بوده برات و کلی عذابت داده بهت حق میدم واقعا که ناراحت باشی درباره این موضوع 

امیدوارم نی نی سالم و سلامت بیاد بغلت 

و تا قبل اینکه بیاد دنیا برید تو خونه خودتون زندگیتونو از نو شروع کنید و مشکلاتتون حل بشه 

سعی میکنم همینطور باشه همیشه

اره اون خجالت خیلیییی بد بود

ولی بازم به رفتن که فکر میکنم دلم میسوزه میگم تنها میشه کاش پدرشوهرم کارش همینجا بود دیگه مادرشوهرمم تنها نبود اونموقع