خوب خونه تون جدا کنین زندگی با مادرشوهر همینه دیگه
روز اول اشتباه رفتی عزیزم
الان دیگه خیلی سخته
من سال اپل عروسیم حتی بشقاب جلومم جمع نمیکردم
الان سال دومه گاهی کمک خواهرشوهرم ظرف میشورم و برق لطف و تشکر و تو چشاشون میبینم
الانم باردارم دیگه خیلی کم میرم
الانم با جنگ و دعوا هیچی درست نمیشه
خودتو بزن ب کمردرد بیفت تو خونه
و کارای خونه خودتو کم کم نکن بذار شوهرت ببینه ک نمیتونی
نگو نمیرم کمک مامانت،، تا حساس نشع
اسی رو داشته باش مثلا تو حمع بگو فلانی میای اشپزخونه کمکم کنی گلم دست تنهام یا فلانی میایی سفره پهن کنی یا از شوهرت کمک بگیر هی صداش کن بکو میشه میوه تعارف کنی میشه چایی بیاری تا من فلان کارو کنم اینجوری هم فک میکنن تو هو درگیر کاری هم اونارو درگیر میکنی به شوخی تیکه بنداز بهشون از جونترا بیشتر کمک بگیردختر خواهرشوهریدختر جاری و ...
یه دونه عروسی؟چندتاخواهرشوهرداری
خب بنظرت تقصیر کیه ؟
خب معلومه خودت
بی عرضه ای حقته
وگرنه نری و نخوای انجام بدی مثلا گیساتو میبرن یا گردنتو میزنن
قهر میکنن ؟؟؟ خب چه بهتر
شوهرت قهر میکنه ؟ خب چه عالی ! بده مگه باهاش حرف نزنی و اعصابت راحت باشه
دفه ی بعد بگو نه دکتر گفته اصلا تا جای ممکن کار نکن وگرنه زمین گیر میشی
بگو شما دختر داری بگو همونا کارتو بکنن
من بزور شاید به خونه ی خودم برسم
بعد بگو میگرنم دارم جاهای شلوغ و پر سرو صدا نمیتونم بیام دیگه نرو خونشون
یه مچ بند به دستت ببند بگو دکتر گفته هیچ کاری انجام نده
اخ جون پربازدید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز