چقدر ساده ای
اه زورم اومد
دعوا کن بره
غلط کرد .مادرشوهرمنم میگفت دخترام مهمونن منو توباید پذیرایی کنیم اینا میان اینجا تفریح کنن .منمم ازاون روز دیگه هیچ کاری نکردم گفتم اتفاقا عروس و داماد مهمون هستن اینا خونه باباشونه .الان هروقت میان من میام خونه بابام .بهش گفتم اگرم میدونی ناراحت میشی من دیگه نمیام خونت چون دیگه هیچ کاری نمیکنم
واااای چخبره چقد رو دادی بهشون 😐نکن نکن دختر دیگه کار نکن. مستقیم نگو من فلان کار نمیکنم وظیفه من نیس فلان، اینجوری گارد میگیرن، بگو باشه فلان ولی انجام نده، بگو باشه میام ولی دیر برو خودتو بزن به مریضی به سر درد ، بگو باشه میشورم ولی خودتو مشغول کار دیگه کن و از همه مهمتر دیر ب دیر برو، وقتی ام میری دیر برو زود بیا
منم عروس پنجم هستم آخرم انتظار دارن من کار کنم ولی عمرا
اعصابم خورد شد درواقع شوهرت درک وفهم نداره
ما یه مورد اینجوری همسایه داشتیم دیگه ازبس دعوا میکردن زنه به شوهرش گفت دیوار کشیدن بین حیاط خونه ها جدا شد الان دیگه مثل بچه های دیگشه این پسرش
دلیل این کارای مادر شوهرت فقط و فقط نزدیکیه زیاده
دوری و دوستی....فقط همین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز