ما توی جمع اصلا باهم بحث نمیکنیم یا راجب چیزای خصوصی صحبت نمیکنیم
مثلا اگر شوهرم باهاش بحث کنه سر قضایای مالی چون شریکن از چشم من میبینه چون زمان مجردی شوهرم اصن در قید و بند نبوده میذاشته داداشش بخوره الان نمیذاره حقشو بخوره کسی
برادرشوهر من که که بخاطر اینکه هرچی میخواد شوهرم براش انجام بده این میگه که از ترس اینکه این نگه زن ذلیل ما باهاش مخالفت نکنیم ماهم جفتمون دایورتش کردیم بذار بگه مگه به حرف اونه مازندگی خودمون داریم اون زندگی خودش
برادری ک پول خرابش کنه میخوام نباشه
پدرم فقط ی برادر داره اونم بخاطر اینکه به خواستگاری پسرش جواب رد دادم کلا با پدرم قهره
پدرم هم با وجود اصرار مادرم اشتی نمیکنه میگه من براش ارزش نداشتم فقط بخاطر پسرش با من رفت و امد میکرده
توف تو ذات هر مردی با این تفکرات گوه بدردنخورا
