لحظه ای هم برای خودم (تمرینات خویشتن دوستی)

مرسی آزی جانم❤️

عشقی🌹🤍🌹🤍🌹🤍

سلام دوستای عزیزم شبتون بخیر🌙

امیدوارم حالتون خوب باشه 

من امروز  نتونستم بیام پیشتون در طول روز ولی فکرم درگیر بود مخصوصا برا بتمن خاله نگران بودم برا حالش از طرفی وقت نمیکردم بیام حالشو بپرسم کلیییی کارداشتم و آب روهم به همراه عبارت تاکیدی خوردم پیشاپیش شب چله اتون مبارک امیدوارم بهتون خوشبگذره 

فردا مادر شوهرم اینا مهمون منن و منم کیک و ژله و دلمه و هندونه و میوه حاضر کردم دیگه با این وضعم تا این حد تونستم الان کمرم داره میشکنه و شکمم نگم 

رفتیم بازار و یه جفت کفش واسه دختر خوشگلم خریدیم که کلی ذوق کرده بود داشت باهاشون راه میرفت شهربازی و آتلیه هم بردمش عکسای خوشگل گرفت عشق من

خدایا شکرت که امروز سالمیم و نفس میکشیم

خدایا شکرت که دخترم با کفشاش راه میره و ذوق میکنه

خدایا شکرت بخاطر جیب همسرم که برکت داره

خدایارشکرت بخاطر کسب و کارمون که رونق میدی

خدایا شکرت بخاطر خونمون

خدایا شکرت که عکسای هلن خوشگل شدن

خدایا شکرت که امروز همه چی خوب پیش رفت و من به کارهام رسیدم

خدایا شکرت بخاطر صبوریم و زود عصبانی نشدنم

خدایا شکرت که در لحظه آخر من یه جفت کفش دیگه دیدم چون اولی سلیقه من نبود

خدایا شکرت بخاطر اینکه همسرم تو مسابقه مشت زنی برنده شد و جایزه گرفت اونم جاکلیدی اسکلت😂😂

خدایا شکرت ژله هام خوب شدن

سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

سلام محیا جونم خوبی عزیزم؟جوجه کوچولوی قهرمان خوبه؟

همش فکرم درگیرش بود ولی نمیتونستم بیام 

الهی بگردم عزیزدلم

چه اتفاق جالبی محیا منم زیاد از این موردا داشتم مثل توتم خیلی ساعت جفت میبینم

سلام عزیزدلمممم یلدای تو هم مبارک ناز خانوم🌹😘

منکه مسقیما می‌رم برا آیودی 

دیگه بدنم نمیکشه والا

عشق منن😘😘

ای وای باز خداروشکر که این اتفاق نیوفتاده

مال مارو صبح بردن 

قربون تو شوخی کردم بابا من خودم کلی آدم توتیپ خودم دیدم ولی جدی ایکاش روزی بشه همتونو ببینم و بغلتون کنم🥹🌹

ای آزگل بلا😂😂

همسر منم همینه هروقت منو مسخره کنه سرش میاد

عه عزیزم خیلی بده تابستون هم گوشه چشم من درد می‌کرد انگار با مشت محکم زده بودن در حالی که هیچی نخورده بود اصلا میسوخت یه جوری بود هم درد هم سوزش هم خارش

بعد یه هفته خوب شد از دردش نمیتونستم بخابم 

الان بهتری گلی؟

به به مهدیس جونم خسته نباشی

آره منم اعتقاد دارم منو همسرم یدونه کاغذ زده بودیم رو کمد هرچی که میخاستیم روش مینوشتیم بعدشم بدست میاوردیم و میومدی  تیکاشو میزدیم الانم دارمشون کاغذ ها رو نگه داشتم

سلام زهرا جان فدات قشنگم 

خسته نباشی حسابی اذیت شدی پس 

کفش های هلن جونم مبارک ب خوشی بپوشه 

انشالله بهت حسابی خوش بگزره❤️❤️

قربونت زهرا جونم همون طوری تبش اصلا پایین نمیاد 

همش جیغ و غر میزنه 

حس میکنم میخواد دندون عقبش رو در بیاره 

آخه میگه مامان دندونم میسوزه😥😥😥😥

فدات زهرا آره خیلی جالب بود برا خودمم😍😍😍

سلام دوستان صبححتون بخیر 🌻

خدایا شکرت بابت آرامشم🌻

خدایا شکرت بابت نگاهت ب زندگیم🌻