مادر من معلم بازنشسته است . ما از بچگی با زندگی خانم شاغل آشنا بودیم . اوایل ک بچه بودیم شاید برامون سخت بود اما هرچی بزرگتر شدیم فهمیدیم که چقدررررررر مادرم فداکاری کرده برای ما . چقدر این بودنش تو اجتماع و سطح فرهنگی که داشت روی ما اثر گذاشت .
من شاغلم و از کارم راضیم . از شرایطم راضیم . این انتخاب من بوده . فعلا بچه ندارم اما سعی میکنم با برنامه ریزی به کارای خونمم برسم . البته ک همسرم همیشه همراه بوده و کمکم کرده .
هنوز از درآمدم به همسرم چیزی ندادم اما اگه یه روزی بخواد همه دار و ندارم رو بهش میدم . این مدت خودشو بهم ثابت کرده
و اما خانم های خانه دار
به هر دلیلی خانه دار هستید کاملا محترمه . مادر بودن سخت ترین کار دنیاست . این ک ب خونه زندگیتون تربیت و درس و غذای بچه هاتون میرسید بسیار بسیار با ارزشه .
خانه دار بودن زمان قاجار یعنی خونه نشینی یعنی بی سوادی و حقارت . الان خانم های خانه دار کتاب میخونن ، تحصیلات دارن ، تو جامعه هستن ، آگاه و باسوادن. و از این بابت مظلوم واقع میشن ک بابت این همه کار سخت هیچ حقوقی نمیگیرن . و تو ابن شرایط بد اقتصادی باید درآمد همسرشون رو هم مدیریت کنن
اما دسته آخر خانم های خانه دار ک احتمال بسیار زیاد عمیقا دلشون میخواسته شاغل باشن اما یا سوادش رو ندارن ، یا شوهرشون نمیذاره و تو این تاپیک های چند روز زیاد دیدم که به خانمای شاغل گفتن حمال و خانمی ک ب من گفت برو حمالی کن آخرش شوهرت پولاتو ازت میگیره و مفت طلاقت میده ، از شدت سوزش شما بسیار لذت بردم و امیدوارم به این راه ادامه بدید تا ما مطمئن بشیم راهی ک داریم میریم درسته :)