اخ اخ منم مادرشوهرم فوت کرد کاری ب اون ندارم خدارحمتش کنه ولییی ی مدت همش دعوت ب زندگیمون بووود خاهرششده بود دایه بهتراز مادر (نقش)
ساعت۱۲ شب همسرم خاااب بود این زنگ میزد میگفت خوبییی؟؟؟؟ گوشیش میزاشتم رو بی صدا میومد ب من میزنگید منم ی بار جسابی از خجالتش درومدم(( بعد حالا اسی دونفرن شرایط خیلی فرق داره مال من ۵تاخواااهر۴تا داداش بودن(میگم بودن چون خدارشکر شرشون از زندگیمون کم شد )) خلاصه دیوونم کرده بودن هررووز خاهرا میشدن یه پراید و سوار ماشین شوهرمن بپرن بهشت زهرا!!! هررروزووبعد شوهراب خودشون و داداشای دیگ سرکارشون بودن فقط شوهر بدبخت من رو میبردن و اخرماه هم کرایه کم میاوردیم!!!!! لنت بهشون واسه مردنشون هم اذیت شدیم