صبوری کردم هرچی شنیدم ازش هر حرفی زد در برابر اون حرفش لبخند زدم بهش انگار نه انگار که چیزی شده
مثلا بدترین حرفو ازش شنیدم گفت برو خونه بابات لبخند زدم بهش سکوت کردم
ازش درخواست نکردم بهش گفتم هرچی لازم داشتم و مثلا من فلان چیزو میخرم کارتو بده فلان لباس بهم میاد باید داشته باشمش
به خودم رسیدم اعتماد به نفسمو بالا بردم به قدری که هیچ حرفش ناراحتم نمیکرد اونم کم کم نرم شد الان تو این چند وقت هر چی در آورده خرج من کرده طلا خریدم لباس و ....