تو رو خدا بمنم بگو چکار کنم با زنی که
فامیل درجه ۱،۲ خودمه
(زن داداشی که🥴خونه مادرم میشینه
و یه خواهرم که چندماه یکبار میاد خونه مادرم
اخلاقای آفرودیت منفی دارن=ناز و ادا برای جذب نامحرم)
شوهر خودش که خیلی سر تره..
نمیدونم چرا گیر میدن به مردای سر به زیر..
میخان روشون آزمایش کنن
یکطرفه رفت و آمد داشتیم
یعنی خب ما بخاطر مامانم
حق داریم بریم خونه مادرم..
ولی مامانم به تدریج با بهانه های متنوع
براشون جا انداخته که خونه ما نیان..
ولی طرف به دخترش یاد میده هی به من میگه
کی بیاییم خونه تون..کی بیاییم..
میدونم بعدش هم میخاد یاد بده
بچه هاش خونه مون بمونن..
شوهرم میگه پای اون اصلا اینجا باز نکن..
فلانی یه مرضی داره هااا
(ولی تازه ۲زاری م افتاده واقعا مرض پنهان داره)
من گفتم عیب نداره احوال پرسی کن.
آخه شوهرم جواب سلامش هم نمیداد
قشنگ جواب بده که فکرنکنه خبریه..شوهرم عاد تر شد
تا اینکه دیدم این زن وسط حرفای من و شوهرم
میپره با هیجان نظر میده..
دیگه ب شوهرم گفتم نمیخاد دیگه اینقدر جوابشو بدی
ولی من خودمو بیخیال نشون دادم که فکر نکنه
من حساسم.. که بدتر کنه..
نمیتونم قطع ارتباط کامل کنم.. چیکار کنم فقط از طریق
بچه ش آویزون ما نشه تو رو خدا یه جواب بدین..
دهن بچه شو ببندم..