بگذریم ازین که بابام هیچ گونه خرجی در پروسه ازدواجم انجام نداد (به جز میوه خواستگاری)😂هر لحظه اینجا دارم زجر میکشم. حتی به نشستنمم گیر میده اینجا سرده و همه دور بخاری جمع میشیم. تا میشینم یه حرفی بهم میزنه مجبورم پاشم برم تو اتاق توی سرما. از طرفی دارم سریع پول جمع میکنم که جهیزیه مو بخرم اما خب زمان بره و نمیتونم سریع برم ازینجا. چیکار کنم تروخدا یه راهگار بهم بدید