2777
2789
عنوان

با دوستای شوهرم رفتیم مسافرت دعوا شد

| مشاهده متن کامل بحث + 92237 بازدید | 477 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



از نظر من مشکل دوتا بچه نیست مشکل عدم درک از زندگی دسته جمعی مثل مسافرت رفتنی هست که شما رفتید . اگر همه کسایی که اونجا بودن خصوصا این خانم باید شرایط رو درک میکرد که مسافرت.  هتل و... مثل خونه خود آدم نیست . ممکنه گرم باشه یا سرد . ممکنه غذایی که دوست داریم نباشه.  ممکنه همسفر ها هرکدوم یه اخلاقی داشته باشن پس باید این چند روز رو یکم تحمل کرد یکم مراعات بقیه کرد . این برای همه کسایی هست که دسته جمعی میرن سفر. از نظر من خانم مقصره 

از مرد یا زنی که منافع رفیقاش رو به منافع خانوادش ترجیح بده متنفرم. نشسته تنها غذا خورده ادم بی درک.

خوب زن ماهی دوست نداشت میتونست کته با ماستی جیزی بگیره بخوره انقدر واحب بود که اون همه ادم برن به جایی که این خانم باب میلش باشه؟

کاری به هیچی ندارم ولی وقتی دسته جمعی میری مسافرت باید پیه همه جیو به تنت بمالی،آدمی که انقدر حساسه و ایرادگیره اگر بچه هم نداشت نطمئن باش بازم ایراد میگرفت چون دیدم ایجور آدمارو، کلا دسته جمعی سفر رفتن ظرفیت بالا و جنبه و سازگاری میخواد،شما اگه خوردو خوراک بچت حساسی حالا بقیه یبار با دلت راه اومدن دوبار راه اومدن ولی دفعه سوم اگه راه نیومدن که دلیل نداره قهر کنی بری بیرون با بچه وایسی، اگرم با بچه سختته و شوهرتم کمکت نمیکنه خب صبر کن بزرگتر شن بعد برو با شوهرت خونوادگی مسافرت

پشتِ من خدا بوده همیشه ...🙏🏻
مرده مدام تکرار که نگفتم دوتا با هم نیارنگفتم ول کننگفتم مسافرت با بچه سخته نق نزنی بعدنمدام میگفت ا ...

دقت کنید خود خانوم اصرار ب مسافرت  داشته با بچه کوچیک‌،  اقاهم کمک میکرده.‌

خانوم بدقلقی کرده یجاهایی. وقتی باجمع میری یجاهایی باید بیخیال یچیزایی بشی . یکم وفق بدی خودتو. 

parasoo1989@

واسه سفر دسته جمعی باید کمی صبور بود

این خانوم وقتی صبرشو نداشت نباید میمومد

صدتا بچه هم داشته باشه نمیشه همش اوضاع بر وفق مراد اون باشه

در کل از اینایی هست که با سخت گیری و حساسیت زیاد زندگی رو هم به کام خودش و هم بقیه زهر میکنه

واقعا ماهی خیلی غذای سلیقه ای هست . خیلیا دوسش ندارن . شوهرش باید درک میکرده

بله منم موافقم

اما شمال دیگه فکر کنم عادی باشه همه دلشون بخواد یه وعده ماهی بخورن

بعدم خسته بودیم بچه ها نق میزدن اولین رستوران نگه داشتیم


بازم اگر دوس نداشت دعوا و نق نداشت میگفت من تو مسیر یه چیز دیگه میگرم میخورم ماشین خودشون بود

میتونست یک ساعت دیرتر بیاد ویلا

( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
چقدر سخت گرفته ماهی دوست نداشته بال و کتف هیچکدوم دوست نداشته مینست شما مییخوردین بعد سر راه برگشتنه ...

دقیقا حرف منم همینه قرار نیس بقیه ب ساز ما باشن همیشه. الان تو ی کامنت دیگه ام استارتر گف ک‌ اقا گفته همیشه ادا داره خانوم جتی با خانواده خودشم میرن بیرون.‌

parasoo1989@
شوهر نفهم خرش نمیدونه نباید رستورانی بره که صرفا یک مدل غذا سرو میشه؟ شما نباید از زنه بپرسین نظرشو ...

رفتن مسافرت نرفتم شکم پرستی که اینجور مواقع ادم باید تابع جمع باشه یه جوری شکمشو سیر میکرد دیگه کته و ماست و زیتون اینها میگرفت

ولی بر خلاف همه  من میگم حق با آقا هست 

بابا جون تا لحظه مرگ آخرین باری که دستای نحیفتو تو دستم گرفتم و رگای کبودتو نوازش کردم یادم نمیره گاهی چه زود دیر می شود😔اگر دوست داشتید برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید😔🙏 من آن گلبرگ مغرورم که میمیرد ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم😌
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز