با دوستای شوهرم رفتیم مسافرت دعوا شد

والا انگار دو تا بچه رو از خونه باباش آورده. خب یکم دل ب دلش میدادی. اول ب فکر غذا و استراحت بچه ها بودی بعد شکم خودت. از صب لب دریا بودن خب زن حق داشته کلافه شه. 

🤣🤣🤣🤣ای زنو بگو بیاد منو وسط پارک قابلمه جلوم ببینه اینقدر غر نزنه

ما رفتیم همدان، دخترم اونموقع مریض بود، رفتیم گنج نامه، شوهر بدبختم ۸ بار تو یک ساعت بچه رو برد دستشویی.

فکر کن بسات جوجه رو جمع کردیم و برگشتیم تو شهر اتاق کرایه کردیم، من ده تا شلوار شستم برای دخترم.

صبح رفتیم غار از همون غار برگشتیم تهران.

خوب الان همراه داشتیم، دهن اون بدبختا سرویس بود، کوفتشون میشد، ما بچه ی خودمون بود، دیگه چی کار میخواستیم کنیم، راهمون گرفتیم و برگشتیم.

آره بابا 

داداشم اون روز میگه بریم وان 

گفتم تو دلم ، تو بگو بهشت من نمیتونم 🤣 

اخه من بچه دارم ۵ سالشه بچم یهو تب کنه تو مسافرت که مریضم شد یه بار با اینا رفتیم به اونام خوش نمیگذره 

بعد من مثلا اینطوریم وسایل میبرم خودمون درست میکنیم مثلا جوجه ای چیزی 

اونا باید حتما برن رستوران 

بیشتر خستگی و شوهرش هم دعواهای قبل رو به وسط کشیده باعث شده شدت پیدا کنه

والا 😆😆😆😆

بخدا بعد دیدنت 

همچی ریلکس کنه 

که شوهرش دیگه نشناستش 🤣🤣🤣🤣

خدایی من کنارت باشم جو گیر میشم 

با تاپ شلوارک میشنیم 😂😂😂

دلیل اسم کاربریتون چیه؟

حالا اونا زن و شوهری یکی دیگه  تولید کردن اینجا تا  سی صفحه هنوز دارن نقد میکنن

والا چقدر ادا دارن مردم، مسافرت همینه دیگه با خونه تر و تمیز و غذای به موقع آماده و تمیز فرق داره

ای زنو باید یه بار با من بیاد آدم بشه😂

جوووون تو ک عشقی میمیرم برا یه سفر دوتایی با تو😍تیپا داغون جیبا پر پول ، نگاه و حرف بقیه هم به کتف

ببین دقیقا به همین فکر میکردم، گفتم از شمال برگشتنی، برای اینکه از دل خانمه دربیاره، سومی رو هم درست کردن.

خدا به شمال بعدی رحم کنه