خدا رحمتش کنه 🖤
الآن ۶.۷ ماهه نرفتم شهرم که برم خونه پدر و مادرم اصلا دوس ندارم برم از بس برام اذیت کننده است
مهر ماه یعنی همین دو ماه پیش شوهرم گفت بریم بعد کلی بحث و مخالفت من گفتم حالا بزار زنگ بزنم اول
به مامانم زنگ زدم گفتم ما راه بیوفتیم الان شب میرسیم بیایم ؟ گفت نه نیا و کلی دلیل و توجیه الکی آورد
و از بعد اون اگر میخواستم گاهی هم برم دیگه هیچوقت نمیرم .
از زمانی هم که ازدواج کردم هربار هر لباسی بخرم و بیبینه اون لباس هیچوقت تبریک نمیگه و خودشو با کاری مشغول میکنه چون سلیقش نیستن
همش هم از خونم ایراد میگیره درش اینجوریه دیوارش اونجوریه انگار اون داره توش زندگی میکنه