همسر من به زور خانوادشو اورد ولی آورد
از شمام کوچیکتر بود ولی نذاشت اونا براش تصمیم بگیرن
علت مخالفت خانواده ش و مخصوصا پدرش این بود که فقط ازدواج فامیلی رو قبول دارن و نمیتونن به غریبه اعتماد کنن
من خیییییلی اذیت شدم ولی خب مادرشوهر من با وجود تفاوت بسیاااری که با من داره خداروشکر زندگی خراب کن نیس و دل بچه ش هم براش مهمه
الانم با وحود گذشت یک سال از عقدمون خانواده همسرم منو دوس دارن و بهم احترام میذارن
گرچه از اولم بی احترامی ناجوری نکردن ولی خب یه سری رفتارا برای من سخت بود
منم خواستگار زیاد داشتم از خانواده های خوب و موقعیتای خوب انگار هی پیش خانوادم شرمنده بودم که اینجوری انتخاب کردم
در کل سخته خیلی سخته