2777
2789
عنوان

دوست ندارم شوهرم بشنوه😓

| مشاهده متن کامل بحث + 2833 بازدید | 96 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

وای هنساییه ی مامانمینا همین جوریع یه شب تا صبح چندبار صداشون اومد بی ابرون چقدر این جور زنا اخه،بخدا داشتم از ناراحتی و خجالت میمردم حس میکردم چیزای ک من میشنومو بابامینام میشنون درصورتی ک اونا خواب بودن 

تو از کجا خبر داری طرف . ن ده هست یا نهزشته این حرفبعدم پیش میاد این چیزا اصن چیز مهم و قابل توجهی ن ...

یعنی نمیدونه طرف با مرد غریبه هست یا همسر شرعی خودش؟!

دخترِ مآه🌙 یعنی دختری که حضرت زهرا(س)🤍به عنوان یک شیعه امیرالمومنین حضرت علی(ع) اون رو فرزندم خطاب کردند. و این زیباترین بخش از زندگی و روح و قلب منه و بزرگترین نعمت خدا، و دلخوشی تمام عمرم🌷دوستدار وصیت حاج قاسم و شهید حججی و شهدا، نائب امام زمانم(عج) سید علی خامنه ای هستم🤍

به نظرم زنک بزنه بیان جمعش کنن

بله بابا اگه سکوت کنیم جامعه به گند کشیده میشه

استارتر جای شما بودم فردا با ۰۹۶۴۰۰ بهش اخلاقی تماس میگرفتن میپرسیدم چکار کنم


دخترِ مآه🌙 یعنی دختری که حضرت زهرا(س)🤍به عنوان یک شیعه امیرالمومنین حضرت علی(ع) اون رو فرزندم خطاب کردند. و این زیباترین بخش از زندگی و روح و قلب منه و بزرگترین نعمت خدا، و دلخوشی تمام عمرم🌷دوستدار وصیت حاج قاسم و شهید حججی و شهدا، نائب امام زمانم(عج) سید علی خامنه ای هستم🤍

تو دوست داشتی شوهرت صدای اه و اوه یک زن. دیگه بشنوه؟؟؟

من شوهر ندارم ولی اگه داشتم قطعا کسی بود که نه تتها براش مهم نباشه بلکه از صداهای اینچنین زن دیگری هم خوشش نیاد و اهمیتی نده، 

وقتی متوجه احمق بودن طرف مقابلم میشم دیگه باهاش همکلام نمیشم،چون یسری هاشون توهم بسیار بدی به اسم "توهم دانستن" دارن 
یعنی نمیدونه طرف با مرد غریبه هست یا همسر شرعی خودش؟!

من که یه جور دیگه خوندم فک کردم همسایه مرده و زن اورده

ولی اونم باشه ما از کجا میدونیم غریبه ست؟ شاید صیغه خوندن

تخت خواب ملت به ما چه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز