نه اصلا اجازه نمیدادم به اون مرحله برسه اینقد خودمو میزدم ولم میکرد.حالا از لطف خدا بوده یا هرچی برادر شوهرم تا میدید من ناراحتم ولم میکرد حتی بعضی وقتا گریه میکرد میگفت ببخش منو خیلی اذیتت میکنم
خداروشکر عزیزم که تموم شد ...
اینکه زندگیت و شوهرت هم روبه راه شده نتیجه ی صبر و پاکدامنی خودت هست 🌹
چون حدیث داریم کسی که شرایط گناه و داشته باشه و دوری از گناه کنه اجر و پاداش براش مینویسن.
شما از گناه پنهانی چشم پوشی کردید 🌹
التماس دعا
چی بگم بعضی مردا از خرم خرترن نمونه اش شوهرخودم درسته ما ازاین ماجراها نداشتیم ولی جون به لب شدم تاخونه مستقل بگیره وجداشیم میدید اذیت میشم کلی حرف میشنوم ناراحت میشم ولی به یه ورشم نبود الانم فقط حرص دادناشه تاپیک اخرمو بخون
ای وای چی شو اخرش
خب ببخشید ولی شوهرشما خیلی سیرت حیوانی داشته که به بچه ۹ساله نظر داشته،این خانم چاره نداشت،امیدوارم هیچوقت بی چاره نشید،این خانم هی اصرار میکرده ولی خب نمیتونست اول زندگی خونه زندگی رو ول کنه به امون خدا،بعد مادروپدرش نمیگفتن دختر تو تازه عروس شدی چرا نمیمونی خونت همش اینجایی،ایناهم هست منتها ندونسته قضاوت نکنیم خدا خودش ناظره به همه چیز☝️❤️🙏
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز