یه مشکلی بین منو نامزدم پیش اومد یه مشکلی هم نبود چندین رفتار بد ازش دیدم دیگه گفتم خسته شدم و به خانواده ها گفتم
پدر و مادرش و نامزدم اومدن خونمون موضوع رو مطرح کردم پدرش سمت نامزدم رو گرقت و گفت کارش درست بوده و من داشتم گریه میکردم پدرش بهم میخندید
من قهر کرده بودم دیگه و گفتم نمیتونم از روز بعد مادرشوهرم خیلی مارو کم محل کرد و به مامانم گفته لود دختر شما بی حجابه خواسته بی حجاب باشه ما هم نمیزاریم من زنگ زدن به مادرشوهرم گفتم بخدا من نگفتم گفت نه عزیزم گفتی تو دروغگویی پیام دروغ نمیگه عر چی گفتم نگفتم گفت واگذار به خدا که دروغ میگی کنم گفتم حلالتون نمیکنم گفت تو روانی برو درمان کن
حالا الان فکر میکنم بتونم به نامزدم فرصت بدم اما کاری که مامانش کرده خیلی بده رومون به هم باز شده
بعد اصلا نخواستن که یکم طرف منو بگیرن یکم ناز منو بکشن که قهرم فقط بدتر کردن
البته خود نامزدم نه اون خبلی نگاهش میکنه که فرصت بهش بدم
چیکار کنم الان من؟