وقتی شوهرم خواب بود رفتم سر گوشیش یچیزی دیدم خیلی حالم بده😭

ایشون هنوز دلش پیگیر دخترس ، هنوز نامزدی داره محبت میکنه ، فردا روز بعد پنج سال زندگی متاهلی و بچه و مشکلات و بالا پایین شدن زندگی و سخت شدن زندگی اون موقع مث الان محبت نمیکنه ، دلش دوباره میره پی اون دختر و میگه اگر اون میبود چی میشد ، به نظرم خیلی محترمانه حلقه و وسایلو بزار جلو روش و بفرستش و چند ماه باهاش ارتباط نگیر و بگو بدون مهریه جداشیم ، توافقی ، اگر خواست بره دنبال دختره میره شما رو میزاره کنار و نخواست هم برمیگرده ، اینده تو دوبار بساز

نمیدونم چه راهنمایی کنم بخدا 

فقط میتونم بگم سادع نگذر ازش

به هر حال بهش فکر میکنه این یه واقعیته همه ما هم ممکنه برامون پیش بیاد اگه زیاد حساسی به روش بیار اگر هم نمیخوای چیزی بگی دورادور فقط چکش کن ببین چی میشه 

استارتر اگه دل و جراتشو داری اینکاری که دوستمون گفته رو بکن بهترین راه حله یه عمر روانت راحت میشه از یه فکر مسموم

اگر خواهر منم اینکار رو میکرد سالهای بعد ازدواجش داغون نمیشد ، اگر مادرم زن با سیاستی میبود و نگران دهن مردم نمیبود حال خواهرم میتونست خیلی بهتر از الان باشه  

هیچ وقت از هیچ نشونه ای اونم توی دوران نامزدی نباید ساده گذشت ، خود دانی ، خدایارت