دوستان ما دوساله كه تو عقديم...قضيه از اين قراره ك منو زندايي همسرم برنامه سينما چيديم هم مادرشوهرم بود هم دوتا زندايياي شوهرم ك تقريبا هم سن خودمن مادرو خواهر خودمو يكي از دوستاي مامانمم بودن كلا جمع زنونه بود من خودم ماشين دارمو با ماشين خودم رفتم و ظرفيتمون تكميل بود و مادرشوهرمم چون خودش ماشين داره قرار بود با زنداداشاش(زندايياي همسرم)بياد كلا مادرشوهرم ازوناييه ك بيس چاري با ماشين بيرونه و همجا خودش رانندگي ميكنه وقتي رسيدم سينما زنگ زدم ك ببينم كجان گف داريم ميرسيم امير داره مارو مياره(اسم همسرم)من خيلي ناراحت شدم وقتي رسيدن شوهرمو ديدم بهش گفتم چرا نذاشتي خودشون بيان چ لزومي داش تو مامانتو زندايياتو ببري بياري تاكسي مگ تو همسرمم گفت چون ماشينو لازم داشتم مجبور شدم خودم بيارم پيادشون كنم ماشينو ببرم
حس ميكنم صورت خوشي نداشت ك من تو ماشين خودم باشم شوهرمو مامانشو زندايياش تو ي ماشين ديگ ...من خودم برمو بيام ولي اونارو شوهرم ببره برسونه
خب ناراحتی داره؟ تاکسیک بودن مد شده
خیلی بی درک هستی
خب
چقد مسخره جمع کن
زنداییشه ها
الکی حساس شدی
خب اره حق داشته ناراحت شه
خب مگ جیه بیارتشون
شما خانوادت بخاد جایی برسونیشون نمیاریشون؟
جیز هیلی جرتی بوده نبایذ حساسیت نشون میدادی
نه حق نداری مگه اینکه دوتا ماشین داشته باشن
خب الان مشکل چیه؟ بنده خدا کار داشته با ماشین.
بهونه الکی نیار
چرا تو رو نبرد برسونه با ماشین تو بره دنبال کارش؟؟؟
دیگه خودش گفت که بنده ی خدا
ماشین رو لازم داشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز