قضیه این بود ک شوهرم پریروز ساعت 8تک زنگ میزنه بهم
منم زنگ میزنم میگه اشتباهی زنگ زدم خواسم دوستمو بگیرم قطع کرد
لحنش یه جوری بود ک حس کردم داره دروغ میگه
من هیچوقت چکش نکردم اما یه حس بدی داشتم وقتی اومد گوشیشو چک کردم دیدم بعد و قبل تماس من هیچ تماسی نبود.. شک کردم
رفت حموم شوهرم. اومدم همراه منو با شماره شوهرم نصب کردم. و ریز مکالماتشو نگاه کردم.. اون ساعت با یکی تماس گرفت 20ثانیه حرف زد. اما شماره رو از گوشیش پاک کرده.. دو شب قبلشم زنگ زده 14ثانیه حرف زده ساعت 10شب
من اومدم روگوشیم شماررو زدم یهو دیدم سیوه برام شماره یه زن مطلقه سن بالاس
چرا شوهرم شماره رو پاک کرده. اصا با اون خانم چکارداشت
ماهیچ تماسی بااون نداشتیم تا حالا و اشنامون نیست
فقط شمارشو چن سال پیش سیو کردم مادرم کارش داشت همیطوری رو گوشیم موند
شک کردم ک نکنه باهم رابطه دارن. دیشب بهش گفتم میخوام از مغازه فلانی برم یه چیزی بگیرم جا خورد گفت نه بیخود میکنی اون گرون میده از جا دیگه بگیر نزاشت برم
اینم بگم شوهر من خیلی بددله و رو لباس پوشبدنم خیلی حساسه. ظهری برادرشوهرم اومد دم در من یه شال رو سرم انداختم افتاد رو دستام ک لختی دستام اصا مشخص نبود پشت در وایسادم و گفت ب داداش بگو بیاد کارش دارم شوهرمم دید من فقط با شال رفتم دم در عصبی شد وکلی حرف بم گفت که شما خانوادگی دوس دارین لخت بگردین.. من یه تیشرت و شلوار تنم بود و شال
اینم بگم من حجاب دارم اصا اونجوری میگه نیس و خیلی بشدت بدبین و بددله
میخونید بقیشو بزارم؟