رفتار زشت داداشم وزنش😢

یادت باشه که با دخالت بی مورد دوران عقد برادرت رو خراب نکنی اگه واقعا دوستش داری

از نگفتیم ما هم دعوتت کنن قشنگ مشخصه که این تو دلت مونده و میخواستی اونجا باشی!!در حالی که این توقع بی جای خودته نه عیب اونا

هر زوجی مخصوصا اول ازدواج این شادیا و بیرون رفتنا براشون طبیعیه

بشین به افکار خودت فکر کن!شاید چیزی درونت هست که حسرتش باعث این داستان شده

متاسفانه الان بیشتر عروسا اینجوری شدن .خانواده پسر فقط باید موقع خرج کردن کادوهاشو بده و اینکه همیشه آماده پذیرایی حضرات باشه ولی تو خوشیها با خانواده عروس هستن.البته خانواده عروس هم خرج میکنع ولی خانواده داماد خیلی ظلم میشه بهشون .یه کلام حرف نباید بزنه که مبادا دخالت محسوب بشه 

اوه گفتم حالا چ جشن مفصلی گرفته

واسه یه مینی کیک اونم تو روستا اینهمه داستان و فکر و خیال؟!

خواهر من شاید پول نداشتن جشن و شام بدن بهتون

شاید کاسه بشقاب ب تعداد شما و شوهراتون و بچه هاتون نداشتن 

عذر مبخوام

خب فکر همه چیز و بکن

دقیقا ممکنع دو طرف خیلی هم ادم های خوبی باشن ولی سنخیت نداشته باشن

مثلا خانواده همسرم خیلیییی مشتاقن با پدرم اینا رقت و امد کنن

ولی بابا کلا ادم هایی ک شبیه خودش فکر نمیکنن رو بهشون ایراد میگیره

خب مگ ازار دارم باهم بگیرم؟

شاید اصن ادم کنار خانواده خودش یه سری شوخی هایی داره ک راحت نباشه مادر شوهرش حضور داشته باشه

اینا جمع شدن موقع ظهر تایم ناهارچایی کیک خوردن..شاید پیش خودش بگه زشته مادرشوهرم موقع ظهر ناهار مهمون نکنم

هزارتا دلبل میتونه داشته باشه

این چ توقع بیخودیه

اسی یه چیزی بهت میگم انجام بده این باعث ارامشت میشه با هر کی مثل خودش رفتار کن این باعث ارامشت میشه من خودم عروسم نه فامیل شوهر به من کاری داره و خودش میکشه نه من برای اونا؛ قطع رابطه نیستم ولی صمیمی هم باهاشون نیستم

من عقدم کوتاه بود کمتر از چهار ماه ولی کل دوران عقد شاید دو وعده نرفتم خونه مادر شوهر بعد عروسیمون شوهرم اوایل خیلی میبرد اینکه میگم خیلی دو هفته یه بار چون یه شهر نیستیم دیدم حرف و حدیث شروع شد اخ کمر مامان درد میکنه و فلان و ...حالا من میرفتم فقط غذا با خودشون بود تمام ظرفا رو میشستم و بقیه کارها رو میکردم همون شد الان که دیگه ماهی یه بار ولی خواهرشوهرم ول کنی میگه کلا عروس خونه ما نیاد من رفتارهای خواهرشوهر مجردم که از خودم بزرگتره بگم مغزتون سوت میکشه اگه از اون عروسا بودم تا حالا بارها گیس و گیس کشی داشتیم یه چیزیه تربیت خونوادگیم اجازه نمیده باهاش دهن به دهن بشم  

خب اصلا ربطی بهش نداشته که بخوان بهش بگن!

این دو نفر یه زوج مستقلن 

چه ربطی داره به ایشون؟ 

هم اطلاعش و هم دعوتش توقع بی جاییه

اسی میخوام بدونم چرا تولد گرفتید مگه به این دلیل نبوده که خاطره خوبی برا عروستون بسازید ..خوب اونا هم دارن با 

گشتن و با هم بودن خاطره سازی میکنن ولی با دلخوری شما و اما اگرتون بینتون کدورت و ناراحتی ایجاد میشه به نظرم الان که دوران عقدشونه شما باید بیشتر گذشت داشته باشید چون تو این دوران عروس خانم نیازبه ناز کردن داره حالا خودتم ازدواج کردی و قطعا دوران عقد رو سپری کردی پس میدونی من چی میگم 

وای چقدر حرص خوردم از کار داداشت و زنش . ۶۰ ص داری میگی ما از پنهون کاری ناراحتیم باز کاربرا میگن حق داشته . فقط شما هیچی نگیذ که سبک میشید . از این به بعد هم مثل یکی از اعضای خانواده راحت همراش برخورد کنید . منطورم برای غذاست 

دقیقا

شاید انقد جمع و جور بوده ک در حد تعازف نبوده

کاش براش تولدوکادونمیگرفتین ...مقصرخودتون پروش میکنین بااین کارا...احترام گذاشت احترام میزارین...نزاشت مثل خودش رفتارکنین بفهمه چخبره...

همینا ک میگم کار عروس تون بد نبوده 

اوه همچین اتفاقی برا مادر خودشون افتاده بود الان با قمه دم در خونه عروس خانوم بودن

صدتا پیامک داده بودن براش الانم قهر بودن 😁

مشخصه عزیزم

من برادرم بسیار دوست دارم ایران نیستن ایشون

ولی کیف میکنم میبینم با همسرش خوشه

هربار استوری مسافرتهاش میذاره دعای خیر بدرقه ش میکنم

میگم الهی خوشیات هزار برابر بشه الهی عشقشون پایدار باشه

کیف میکنم میبینم دستش توی دست یارشه

الانم میگم الهی بهترینها نصیبت بشه 

اونایی که همدیگر دوست دارن هرگز باهم اینجور رفتار نمیکنن که شما

الهی که به عشق مبتلا بشی

به عشق به هر مخلوقی