خب وقتی تولد براش کرفتید و کادوهاتونو دادین چرا توقع داشتید که بازم تولد دعوتتون کنن؟؟ بعدم مهمون صد سال یه بار نیستن که میگی مادرتو پیچوندن ، وقتی هر هفته میان یعنی غریبه نیستن و کلا تو دوران عقد زنو شوهر دوس دارن بیشتر کنار هم خوش بگذرونن،یه وقناییم که بیرون میرن ممکنه ژول بکشه برگشتنشون...
شما زیادی حساس شدین بنظرم
با این حساسیتون باعث میشید کدورت پیش بیاد
لزومی نداره که اونا همیشه از برنامه هاشون بگن بهتون
اره واقعا
سری ک درد نمیکنه دستمال نمیبندن
کسی الان حوصله بحث و تنش بیخودی ،بین دوتا خاتواده رو نداره
هردو طرف مهمونی های جدا
بدون حرف و حدیث ک دو خانواده هم راحت باشن
دیگه زیادی قاطی شدن صددرصد داستان میشه
من خودم هیچ وقت راضی نمیشم دیگران به خاطر من به زحمت بیفتن چون یا باید جبران کنم یا احساس کنم زیر منت طرف مقابلم هستم شاید زن دادش اسی هم برا خودش دلیل قانع کننده ایی داره و مقصودش از پنهانکاری رنجش خانواده اسی نباشه ولی اسی دچار سو برداشت شده باشه
اره بابا من الان چندساله تولد دخترم خونه مامانمم میگیرم. مادرشوهرم نمیگم چون خیلی خصوصی و شخصیه اون باشه که چی مادرم بیفته به زحمت
ما خودمون ی ساندویج الویه خوردیم ولی اون باشه باید کلی تدارک دید و زشته
کادو ام نمیدن تازه دخترم این کار زشتو هیچ وقت یادش نمیره که
خانم این حرف شما از کدوم حق والدین نشأت گرفته دقیقا؟
یعنی پسر هر کاری کرد باید بدو بدو بیان به خانوادش بگه؟
یا دختر همه چیو اطلاع بده؟
اتفاقا برعکس
زندگی خصوصی آدم اسمش روشه باید خصوصی بمونه
اینجوری که شما میگی برای هر بار رستوران و سفر باید همه رو خبر کنن!!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز