یکی دیگ از اشناهامون یه خانم 45 ساله که یه پسر 22 ساله داشت شوهرش ورشکست شد افتاد زندان
شوهره یک روز که اومد مرخصی نشستن با هم حرف زدن نمیدونم چی شد و چی گفتن که وقتی مرده یک سر میره بیرون این خانومه از بالکن خونه طبقه چهارم خودشو پرت میکنه تو کوچه و فوت کرد