2777
2789

همون آدمی که تو تاپیکهای اولم در موردش نوشته بودم چندماهی برگشت و همه چیز به نظر خوب شده بود ولی دو هفته پیش زندگیشو تموم کرد و زندگی منم با اون تموم شد...تحمل غمش خیلی سخته...هرچقدر سعی میکنم خودمو آروم کنم و روزهای بد و تلخ امسالو یادم بیارم که دلم سرد شه بازم چهره‌ش و مهربونیاش از جلوی چشمم پاک نمیشه...دارم دق میکنم و حس میکنم زندگیم تا ابد قراره همینقدر سیاه بمونه... اینقدر که عاشق این آدم بودم و به پاش سوختم...حتی از عشق هم فراتر بود...همه‌چیزم بود...این همه اذیتم کرد یکسال گریه کردم ولی تا میومد سمتم انگار دنیا رو بهم میدادن...

نمیدونم چیکار کنم...دارم دیوونه میشم...دو هفته هم هر روز سرخاکش رفتم و گریه کردم ولی دلم هنوز خونه!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بستگی داره من خودم برای مرگ یکی از عزیزام واقعا یکسال حالم داغون بود و زندگی نمیکردم..بعضیا هم تا چهل روز سختشونه

ما آخرین نسلی هستیم که می دونیم دنیای قبل از اینترنت چه حس و حالی داشت..
بستگی داره من خودم برای مرگ یکی از عزیزام واقعا یکسال حالم داغون بود و زندگی نمیکردم..بعضیا هم تا چه ...

تو همین دو هفته انگار ده سال پیر شدم حس میکنم عمرم داره میسوزه...یکسال برای آدم عذادار هزارساله

تسلیت میگم عزیزمبرنامه کست باکس رو داری؟ اگه داری رادیو راه با مجتبی شکوری رو سرچ کن اپیزودهای خوبی ...

بله این پادکست هارو وقتی از همین آدم جدا شده بودم گوش میدادم الان مرگش ولی آتیشی بهم زده که هیچی فایده نداره انگار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز