بیکار بود کنارش وایسادم درساشو خوند مهندس عمران شد
مشروب میخورد کنارش بودم کاری کردم مشروب رو گذاشت کنار
رفیق باز بود باهاش صحبت کردم خیلی تلاش کردم رفیقاشو گذاشت کنار رفت باشگاه
از نظر روحی و روانی بهم خورده بود خودمو ساعت ۷ صبح میرسوندم پیشش باهاش حرف میزدم بغلش میکردم آروم میشد بعدش روحیاتش رو به مرور عالی کردم
من حتی خواستگاری داشتم که ماشینش خیلی مدل بالا بود ولی این پراید داشت گفتم عب نداره منم درسمو میخونم تو هم بخون بعد دانشگاه قول میدم پیشت باشم با هم یه ماشین خوب بخریم
تتو زیاد میزد کاری کردم رفت تتو هاشو کاور کرد
به خاطرش ۴ بار تو روی خانوادم وایسادم بدترین دعوا ها شد خونمون
با مامانش دعوا میکرد بهش زنگ میزدم میگفتم یه دسته گل بگیر برو باهاش آشتی کن با اینکه مامانش زیاد بهم محل نمیداد ولی من دلم خیلی مهربون بود
میگفت من به اینکه یه دختر وفادار بمونه اعتقاد ندارم ولی اون اولین پسری بود که تو زندگیم بود و کاری کردم به وفاداری اعتقاد پیدا کنه اولین آخرین پسر زندگیم اون بود
همیشه میگفتم بیا جلوتر میگفت یه سال بعد
ولی میدونین اون چیکار کرد؟ بعد اینکه از صفر به صد رسوندمش رفت با یه جن..ده پولی که نه قیافه داشت نه اندام نه خانواده و حتی فیلمش هم در اومده بود در عرض یک هفته تاکید میکنم در عرض یک هفته به نامزدی در آوردش در حالی که من یک سال و نیم باهاش بودم جلو نیومد در حالی که صد تا پسر بهتر از اون برام دست و پا میشکونن