2777
2789
عنوان

مامانای شمام حاضرن کلیه های شمارو در بیارن بدن به خانوادشون ایا

| مشاهده متن کامل بحث + 394 بازدید | 59 پست
هعییی عزیزم اینطوریم و پیش بقیه بدگویی می‌کنه بد باشم باید از خونه درام می‌کنه بیرون تاپیک آخرم همرو ...

هرکسی بهت محبت نمیکنه توام خودتو براش نکش هرکس میخواد باشه 

رابطه دوطرفس

نه اطرافم همچین چیزی ندیدم تاحالا خداشاهدتو محل نزار زیاد نرو رو نده چقدر بده مادرت مهرطلب و وابستس

من مجردم خونه مامانمم 

بعد اخه میدونی چیه انتظار داره هروقت که میان خانوادش من چپ و راست بشم بفرمایین توروخدا و.... 

یعنی دهنمو باز کنم یه حرفی از کارای زشتشون بزنم طوریی باهام حرف میزنه واقعا عذاب وجدان میگیرم که حتما من ادم بدیم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نه مامان من خیلی رئیسه😂کاری کرده بابام جرعت اوردن اسم خانوادشم نداره ولی خودش هر روز خانوادش پلاسن ...

دیکتاتوریه پس😅

بنظرم تا اعتراض نکنید همینه شماهام مثل پدرتون سکوت کردین 

دقیقا مثل خونه بابام 

همش بدون دعوت یهو ساعت ۳ ظهر سرشونو مینداختن پایین میومدن تو 

بعدم میگفتن چرا خونه ریخت و پاشه 😐

ذات ما زن ها همین همیشه تو اینستا این موضوع طنز!!!!!! زن ها خانواده شوهر یزید میدونن خانواده خودشون! ...

مامان من انگار وظیفه خودش میدونه که زحمتای خاتوادشو به گردن بکشه و منو هم مجبور به این کار میکنه 

واقعا خوب نیست ببین مثلا تا من میخوام یه روز اوکی کنم دوستمو دعوت کنم خونمون میگه امروز مثلا خالت میاد نمیدونم مامان بزرگت میاد وقت دکتر داره و...... 

اصلا بببن  اولویت زندگی ما شده زندگی اونا

دقیقا درسته ولی بی محبتی هاش خوردم کرده فکرم همیشه مشغوله همیشه باعث حال بدمه

سیاست یسری ادما اینجوریه 

مخصوصا مردا که کم محبت میکنن همیشه تشنه و درگیر محبتشون باشی 

توام کم محبت کن اگر کسی اهمیت نداد توام همونقدر اهمیت بده خودتو کوچیک نکن نزار یکاری کنن فکر کنی همیشه بهکاری به همه و از کسی نباید توقعی داشته باشی

وای مامان منو توصیف کردی، سنش از60سال گذشته، هنوز متوجه رفتار و اخلاقای پلیدشون نشد که نشد، ما هم هر ...

شما ول کنید و بی محلی اونم بیخیال فاملاش میشه یسال هرکاری کرد هیچی نگید ولی خودتون هم نسبت به فامیلاش بی اهمیت باشید و سرد مادرت متوجه میشه

مامان منم طرف خودشو خیلی دوس داره

برا سلامتیم لطفا ی صلوات بفرستین ممنون.                        تا ابد جهان منی جان منی🩵🩵 m                                 ترک هستم ارزوی سلامتی همه رو دارم  

😂😂😂 وقتی برنامهٔ راز بقا میزاره به مامانم میگم یذره از این حیوونا عرق مادری رو یاد بگیر

⭐️هروقت ناامید شدی این ذکر رو بگو:سبحان الله⭐️اگه حاجتی داری که بهش نمیرسی برو گلزار شهدا و به نیابت از شهدا نذر بردار⭐️نزار هیچ چیز تو رو از نماز خوندن ناامیدت کنه نه اطرافیانت نه گناهات حتی شده نماز مستحبی دو رکعتی نشسته بخون و تو قنوت با خدا فارسی حرف بزن هرچه میخواهد دل تنگت بگو خیلی خوبه⭐️چند شعر زیبا: در جوانی پاک بودن شیوهٔ پیغمبریست ؛ ور نه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار / بنی‌آدم سرشت از خاک دارد ؛ اگر خاکی نباشد آدمی نیست / برگ درختان سبز در نظر هوشیار ؛ هر ورقش دفتری است معرفت کردگارمن از چند تا دارو نتیجه خیلی خوبی گرفتم و تا بتونم معرفیشون میکنم قطره پرسیکا برای پوسیدگی و درد دندون روغن بنفشه بر پایه زیتون از سایت mte24 برای سفیدی مو که البته بیماری نیست ولی مثل معجزه بود سیاه شدنش ویتاگنوس برای درد پریود که تو همین سایت گفتن برای نازایی هم استفاده کردن قطره زعفران و اسطوخودوس زردبند برای اعصاب قطره ایبروگل برای مشکلات گوارشی🌱

مامان من انگار وظیفه خودش میدونه که زحمتای خاتوادشو به گردن بکشه و منو هم مجبور به این کار میکنه واق ...

درک میکنم حالا شما پیش هستید قدر نمیدونه!!!!! 

دوروز دیگه هیچ کس پیشش نبود میفهمه خواهر برادر و هیچ کس مثل اولاد و شوهر نمیشه!!!!!!! 

خدایا پسرم برام حفظ کن. سالم و صالح💙🙏👦👼

دقیقا درسته ولی بی محبتی هاش خوردم کرده فکرم همیشه مشغوله همیشه باعث حال بدمه

ببین حالا من نمیدونم روحیه تو چطوریه ولی اینو بهت بگم

من خوذم روحیم خیلی حساسه مثلا وقتی مامانم ازم ناراحت میشه حتی به ناحق من عذاب وجدان میگیرم و.. 

مثلا چند روز پیش یه امتحان مهمی داشتم حتما باید نمرم خوب میشد خانواده محترمش زنگ زدن گفتن میایم خونتون منم گفتم مامان بگو کار داریم بمونه یه روز دیگه مامانم شروع کرد به گریه که نمیدونم تو فلانی مهمون دوست نیستی الی بلی اولش ناراحت شدم معذرت خواهی کردم ازش عذاب وجدان گرفتم گفتم باشه به درک بگو بیان

ولی بعدش با خودم فکر کردم اخه چرا من باید از درس خودم به خاطر اونا بزنم منکه چیز بدی نمیگم میگم بعدا بیان اللن دارم سعی میکنم فقط خودم مهم باشم بزار بقیه ازم ناراحت بشن به درک 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز