مادر من را گفتی فقط مادر من به قدری فامیل باز است که یک عمر به فامیل های پدرم هم کولی میده.
بابام خودش میگه من فامیلم را نمی خوام
مادرم هی میگه نه نمیشه بابام را مجبور میکنه به فامیل خودش و فامیل مادرم کولی بده .
هر دو هم قوم ظالمین
هر دو هم امتحان هاشون را پس دادن
ولی باز منت کشی می کنه
باز تا فامیلش را می بینه دست و پاش شل میشه
به دختر عمو و پسرعموهاش و عروس دایی هاش هر روز زنگ میزنه به من که دخترشم زنگ نمیزنه
زنگ هم بزنه تو سی ثانیه میگه کاریت نداشتم خواستم حالت را بپرسم.
با فامیل دل میده قلوه می گیره