یه جاریم قدش از همون یلندتره من قدم کوتاهه اون جاری دیگم خیلی بلند نیست همیشه فکر میکردم هم قدیم تا اینکه شوهرم بهم گفت یکی دوسانت بلندتره اون ،بعد من خیلی ناراحت شدم چون فکر میکردم هم اندازه ایم اعتماد به نفسم کلا ندارم با شوهرمم دوست ندارم حرف بزنم کلا حالم خیلی بده چیکار کنم به نظرتون امروزم زنگش زدم سر حرف باز کردم یه چیزی بگه از ناراحتی در بیام اونم بد تر اعصابمو بهم ریخت
این جورابای سیلیکونی چیه خوبه آیا؟
شوهرت غلط کرد اون و با تو مقایسه کرد
بس کنید تروخدا مگ ادم باید ب حرف بقیه تغییر کنه
چرا خودتو با دیگران مقایسه میکنی؟؟
خب شاید شوهرت راست گفته مثلا الکی بگه تو بلندتری؟؟
چیه مگه مامان منم از همشون کوتا تره ولی خوشگل تره
از قد بیاید بیرون دست خداست
همیشه اختلاف بین جاریا از همون تعریفای برادرا شروع میشه .
هرکسی با هر قدی که داره جذابیت خودشو داره . به جای این مقایسه های الکی و بیخود به خودت برس به اندامت برس خوش سلیقه باش بروز باش
چقدر فوکوس کردی رو قد
منم یه جاری دارم همیشه هودشو با من مقایسه میکنه
حتی یبار قشنگ اوند بغلم وایساد فکر میکرد هم قدیم به شوهرش گفت هم قدیم؟؟ اونم گفت نه زنداداش یکی دو سانت بلندتره همچین بهش برخورد خب مگه چی میشه چرا نمیتونین تحمل کنین یکی ازتون بهتر باشه؟؟
حالا رابطشم با من خیلی کم کرده فکر میکنه شوهرشو میقاپم یا شوهرش منو ببینه از زنش سرد میشه زنیکه ی مریض
