مامانم نمیزاره با دوستام برم سفر

والا بعنوان یه مادر میگم کارشون طبیعیه! دختره تو فرودگاه حالش بد بود برامون تعریف کرد یک سری همکار متشخص داشتم قرار سفر گذاشتیم می‌گفت اینجا رنگ عوض کردن و یه چیزایی می‌گفت هوش از سرت می‌پرید ... خلاصه ش اینکه پسرهای مستی که دخترا ناگهانی شبونه آورده بودن به این دختره هم آزار رسونده بودن دختره می‌گفت چجوری برگردم چجوری تو چشمای مامانم نگاه کنم اینقدر گریه میکرد.میگفت همکاران رسما گفتن ما سر کار ، ابروداری میکنیم نقاب داشتیم اینحا خودمونیم...می‌گفت بهشون گفتم من کف دستم رو بو نکرده بودم شما ادا متشخص ها رو در میارید چرا منو اوردید...

مادرا نمیتونن به شناخت بچه جوونشون که دنیا ندیده و بی تجربه ست اعتمادکنند

وقتی بچه شون میگه فلان دوستهام  آدمهای خوب و موجهی هستند مادرا اعتماد ندارن.و خب،خیلی منطقیه

داشتم شوخی میکردم به دل نگیر بابا،خوب معذرت میخوام،

کجا قراره بری؟

بالای بیست سال هستی به نظرم باید بهت فرصت بدن

من فکر میکردم دیگه دوره این حرف‌ها گذشته

منظور به خانواده هاشون بود که استرس دارن.من همیشه میترسم چند نفر ببینن اینا تنها  اومدن برن سراغشون صد بلا سرشون بیاره.به دخترا اطمینان داریم ولی به بقیه نه

منم ۲۳ سالمه تا ۲۲ سالگی که ازدواج کردم مامانم به ۱ ساعت بیر ن رفتنمم گیر میداد از دماغم در میاورد خانواده ایرانی هنوز ب این سطح روشن فکری نرسیدن

بقیه هم خوبن؟جامعه منظورمه

نه عزیزم مگه بچه هستن

شهر هرت که نیست 

به دخترهاتون اجازه بدین سفر برن جون سفر دوران مجردی با دوستاشون تجربه ی خیلی عالی هست براشون

تفاوت نسل ها اینطوری میشه

اینجاهم ۹۰ درصد با خانواده تو همفکرن عزیزم

من باشم برای این چیزا اینجا درد ودل نمیکنم

دیکتاتور زیاده

منم مامانت بودم نمیزاشتم

سعی کن شوهری کنی ک بزاره

والا شهر هرته‌.دختر من که فعلا بچس.مگه تا اون موقع امنیت خیلی بالا بره.خیلیا رفتن اصلا گم شدن.مثل دختر اصفهانیه تو شیراز گم شد و هنوز حتی جنازش پیدا نشده

من به عنوان یه مادری که هنوز بچش به دنیا نیومده فک میکنم بخواد با دوستاش بره مسافرت هزارتا چیز میاد تو سرم حالا این پسره دیگه چ برسه دختر 

عزیزم سالانه هزاران دختر مسافرت می‌رن حالا یکیش اینطوری شده🤣

این چه مثالی بود