من یه سال با یه اقایی درارتباط بودم و قصد کاملا جدی ،حتی تو فامیلاشون یه عنوان نامزدش معرفی شده بودم
بعد طی این یکسال سه بار کات کردیم هر سه بارشم اون ولم کرد،بعد چن ماه با التماس برگشت، تا منو نداره التماس و گریه ک بهم برگردیم ، وقتی به دستم میاره خوشی میزنه زیردلش
هول خوشگلیه،مثلا باهم کاتیم به همه میگ نمیخوامش،یهو مثلا به خودم میرسم میبینتم دست و دلش میلرزه میاد میگ میخوامش
ولی هوله هول،چشمش سیرنیست ، پیش من چشاش هرز میپره،تا یکی خوشگلنر میبینه منو میزاره کنارمیره سراغ اون،خیلیم دهن بین و خاله زنکه،خوبیاشم اینه ک مهربونه حمایتگره هرچی میخواستم برام قراهم میکرد،
نه قیافه نه هیکلش نه اخلاقاش هیچ کدوم معیارررز من نیست ،ولی نمیدونم چرا خدا کاری کرد عاشق این بز بیشعور بشم😭😭😭😭الانم گیرداده ک ازدواج کنیم(بعد ۳ ماه کات)
تروخدا بگید چیکارکنم ک بتونم از دلم بیرونش کنم
هربار میبینمش دلتنگش میشم(بنا به شرایطی همو میبینیم)
دوستم داره ولی چشمشم گشنه اس
تروخدا خانوما اقایون راهنماییم کنید