پدرم که اعتیاد شدید داشت ناپدید شد مادرم بعد کلی بی توجه ای بهم و فحش ازدواج کرد دیروز رفت سر خونه زندگیش و من موندم تکو و تنها تو خونه مادر بزرگم هیچکسم ندارم نه دوستی نه چیزی همینجوری خون دلمو میخورم ۱۷ سالمه حس میکنم یتیمم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.