2777
2789
عنوان

خیلی از وابستگی شوهرم به مادرش حالم بهم میخوره

| مشاهده متن کامل بحث + 7523 بازدید | 371 پست
بدترین ادم واسه ازدواج ادم بچه ننست. من سوهرم روز عروسی تو بغل مامانش گریه کرد تو فبلمام هست نه اینک ...

من اگه بدونم این فاصله میگیره در آینده میتونم فعلا تحمل کنم بدبختی اینجاست بچه های اینجا میگن عوض به شو نیست دقیقم نمیدونم بچه ننست یا خودش و زده به بچه ننگی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



هرکی و دیدم داره از دست مادر شوهر خواهر شوهر پدر شوهر میناله ولی شوهر من دیگه ترکونده از بس چندشه ال ...


خیلی راه درازی درپیش داری اگه صبور باشی و بی خیال میتونی شوهرت عوض کنی وگرنه مدام در جنگی

بهترین دین انسانیت

سیرم کرده از زندگی من قبلا هر چی بودم ولی حداقل دیگه آرزو مرگ نمی‌کردم الان واقعا خستم کاش بمیرم الآ ...

میدونی چرا درکت میکنم چون شوهرتو مثل شوهر منه ،اونم از ما پول میخواست دعوا راه مینداخت برای پول ،اسی حالا مونده یه چشمه هایی ازش ببینی ،فقط بچه دار نشو توروخدا 

خاک تو سر نفهم و بیشعدرت کنم نه شخصیت داری نه ادب لیاقت آدمها به پشت و جلو نشستن نیست شما دریده ها ب ...

صد در صد شما پسر داری و همین انتظارات نامعقول رو در آینده از اونو عروستون خواهید داشت. عزیزم هر چیزی به جای خود. اون بزرگتر اگر واقعا غیر از فقط سن و سال از نظر عقل و منطق و شعور هم در حد سنش رشد کرده باشه اصلا خودش قبول نمیکنه بره جلو بشینه و عروس بره پت. اتفاقا خودش اصرار میکنه زن و شوهر جلو پیش هم باسن. البته که همون ظاهرا بزرگتر باید خودش بفهمه. مادرشوهر من از اول عقد جایی میرفتیم میرفت جلو و من هم هیچوقت هیچوقت اعتراضی  نکردم و با با خوشروئی میرفتم پشت.اما اگر خودش شعورش می‌رسید که خصوصا تو عقد زن دوست کنار همسرش باشه نمی‌رفت جلو. گذشت و ما رفتیم سر خونه زندگیمون و چند سال بعدش آدمهای دیگه رو دید و شاید فهمید که کارش اشتباهه و خودش رفت پشت با اینکه همیشه هم خواستم سوار شم تعارف کردم مادر شما جلو بشینید. 

صد در صد شما پسر داری و همین انتظارات نامعقول رو در آینده از اونو عروستون خواهید داشت. عزیزم هر چیزی ...

عزیزم تو معلومه ازت چقد باشعور وکمالاتی بقران این انتظارات بیجا حال آدم وخراب می‌کنه خب فردا مثلا من شاید دلم بخاد برم مسافرتی با شوهرم این زنیکه عفریته ام باهامون بیاد من باید برم بشینم عقب؟؟؟؟؟؟آخه درسته؟؟؟؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز