فقط يه راهكاربرات دارم
كم توجهى و كم سرويس دهى به شوهرت هست شما انقدر خوب و در دسترس بودى كهقدرت رو نميدونه
يجورى وانمود كن كه رابطه ماد و پسريشون اصلا اصلا برات مهم نيست مثلا خدا براى هم حفظتون كنه و از اين تيكهخا با خنده و شوخى يجورى كه به هيچيت نيست رابطشون
عوضش از اين به بعد جاى اينكه به شوهرت توجه كنى و بهش سرويس بدى و هواش رو داشته باشى و از جون براش مايع بذارى توجهت رو بذار سر خودت جورى كه قشنگ به چشمش بيادكه فكر و توجه شما فقط خودتى خلاصه يجورى وانمود كن رابطشون برات مهم نيست و تمركزت رو خودت و خودت هست
هر چى كمترتوجه كنى بهش بيشتر مياد سمتت از طرفى نقطه ضعف دادى سر مادرش اين نقطه ضعف و ازش بگير يجورى كه اصلا برات مهم نيست