کسایی که شوهراشون یا پدرشون فوت کردن بیایید

من پدرم فوت شده واقعا خیلی سخت بود تا به حالت عادی برگردم هنوزم هر روز به یادشم 

خدا شوهرمو حفظ کنه

من پدرمو چند ساله که از دست دادم.اوایل سخت بود هنوزم هر لحظه تو یادمه خاطرات ولی خوب گذشت زمان دردارو التیام میده خدا صبر میده عزیزم

شما شوهرتون فوت شده؟

من پدرم ،پدر شوهرم،شوهر خواهرم فوت شدن

به نظرم از دست دادن شوهر اون هم در جوونی.. به سختی از دست دادن هیچ یک از اعضای خانواده نیست

منم پدرم فوت کرده خیلی سخته شاید باورتون نشه اما من الان 3 ساله حسرت کلمه بابا رو میخورم دلم بابامو میخواد

من پدرمو از دست دادم خیلی بهم ریختم. تمام بدنم هر روز پر استرس بود 

ولی یواش یواش جبر زندگی مجبورم کرد بپذیرم برگشتی درکار نیست و این راهیه که هممون میریم...آدمها یه خصلت خوبی که دارن اینه که به همه چی عادت میکنن.منم عادت کردم به این شرایط و سعی کردم جوری قوی بشم که اگر پدرم بود بهم افتخار میکرد

ولی دلتنگیش هیچوقت تموم نمیشه...اولش تلخ و غیرقابل تحمله. ولی کم کم دلتنگی آروم و مداوم میشه...فکر نکنم هیچوقت بتونم فراموش کنم.فقط خاطرات گذشته خیلی برام‌مرور میشه

من پدرم رو تو شرايطي از دست دادم كه كاملا سالم بود. تا شنيدم كه ناخوش هستن سريع اومدم ايران كه كمك دست باشم، خلاصه دوران خيلي بدى بود. از بيمارستان تا خريد قبر و مراسماتشون. سرو كله زدن با فاميلى كه مرغشون يه پا داره و خودت بايد جاى همرو پر كنى. من حتى براى اينكه مادر و خواهرم كم نيار عزا دارى درست و حسابى هم نتونستم بكنم چون فقط داشتم اونا رو ساكت ميكردم و چون خواهر بزرگم و برادر ندارم همه مسئوليت به دوش من بود. از تحويل پدرم از سردخونه تا تمام كارهاى بعديش. 

خدا صبر بده به هركسى كه اين مصائب رو تجربه ميكنه ولى الان حتى بعد از گذشته ٢ سال هنوز نميتونم عكسهاى پدرم رو نگاه كنم يا يادشون كه ميافتم سعى ميكنم خودم رو مجبور به كار ديگه اى كنم. 

من اصلا نميتونم باور كنم كه پدرم فوت شدن، همش فكر ميكنم سفره و حتما هست.

من پدرم سه ماهه فوت کرده و خیلی سخت و تلخ و وحشتناکه. دردش غیر قابل درکه. ولی برای مادرم خیلی خیلی سخت تره. من فقط دلتنگیه است که داره داغونم میکنه ولی مامانم زندگیش زیر و رو شد همه چیش تغییر کرد هنوزم مثل روز اول گریه میکنه خیلی خیلی داغون تر از منه

وای حرف دل من رو زدی. چند وقته پدرتون فوت شدن؟ خدا رحمتشون کنه

خدا رحمتشون کنه خیلی سخته. درکت میکنم. من الان مدت هاست جرات نمیکنم برم تو اتاق پدرم. ولی یه چیزی برام عجیبه با وجود همه سخت بودن و تلخ بودنش خیلی خیلی زیاد پدرم رو کنار خودم حس میکنم