سکوت
سکوت خفه کننده
من دارم جلوش خودمو میزنم گریه میکنم داغونم اون فقققط نگاه میکنه
این منو زجررررر میده زجججزررر
میگه نه اینکه بی اهمیت باشه برام ولی اون لحظه قفل میکنم نمیتونم چیزی بگم
اما برای من خیییلییی سخته اون لحظه
یک تکنیکی دارند که حرفی که نباید بزنی رو از زبونت میکشن بیرون و دیگه مهم نیست اصل بحث چی بوده، الان شما خودت هم می‌دونی که نباید این حرف رو میزدی و نهایتا مجبور به عذرخواهی میشی.🙂
قبلا خیلی کتک کاری و‌دعوا میشد قبلا پسرم‌الان نهایتش. یکم‌تند حرف می‌زنیم باهم الان بیشتز من هوچی‌گری میکنم واقعا اعصاب ندارم از قصد نیست
من اگه تو قیافه باشم میگه اخم‌نکن بهت نمیاد یا میگه من تحمل قهر کردنتو‌ندارمااا قهر کنی بی اعصاب میشم
قبلنا که سنمون کمتر بود وسیله میشکوند الان خداروشکر بهتر شده
فهش میده نه فهش خیلی بدهاولی خب فهش میده مثلادرحدفهش بیشعوراینا وبعدمن خندم میگیره به زورکنترل میکنم نمیدونم چرااعصبانی میشه خندم میگیره
دادبزنه سرم یاجوابمونده
میمیرم دیگ ازغصه
