خاطره ای واقعی از یک استاد دانشگاه آزاد مسجدسلیمان
سالها پیش تصمیم گرفتم با مادرم که درد کمر داشت به زیارت امام زاده سلطان ابراهیم ایذه برویم. تا یک جایی با مینی بوس رفتیم (به علت کوهستانی بودن و جاده پیچ در پیچ ) بقیه راه را گفتند مینی بوس نمیتواند برود و خودتان باید بروید...
برای مادرم قاطری اجاره کردم که ۵۰۰۰ تومان کرایهاش شد.
وقتی به رقم اعتراض کردم
گفتند: «کرایه قاطر ساعتی ۵۰۰۰ تومان و قیمت مصوب است.» آن زمان حقوق ما اساتید دانشگاه، ساعتی ۲۰۰۰ تومان بود. بعد از رفتن به دانشگاه، به رئیس دانشگاه شکایتی نوشتم و در آن عرض کردم که چرا باید هزینه هر ساعت قاطر ۵۰۰۰ تومان و هزینه هر ساعت تدریس دانشگاه ۲۰۰۰ تومان باشد. این اعتراض من به گوش یک وبلاگ نویس رسیده بود و ایشان در وبلاگ خود (تحت عنوان وبلاگ گیله مرد) متن اعتراضیه من را نشر کرده بود.
در اینترنت سرچ کردم در زیر این وبلاگ، فردی کامنتی با این مضمون گذاشته بود: " استاد دانشگاهی که در قرن21 هنوز برای درمان کمردرد مادرش به زیارت سلطان ابراهیم در ایذه میرود، همترازی حقوقش با قاطر، از سرش هم زیاد است" !!!!
و من دقیقا قانع شدم . 😃😃